دختری ۲۰ ساله از روستای حسینآباد عاشوری شهرستان بهار یکی از کارآفرینان کوچکی است که با همت و تلاش خود با بهرهگیری از آموزشهای فنیوحرفهای شهرستان موفق به راهاندازی کارگاه خیاطی و ایجاد زمینه اشتغال برای ۱۰ نفر از بانوان روستای خود شده است.
در طول تاریخ زنها در کلیشههایی گیر کرده بودند که آنها را از لحاظ جسمی و روحی شکننده و ضعیف جلوه میداد، ولیکن زنان امروزی در مقابل این تئوری ایستادهاند.
نگاه دولت این گونه است که رویه اجرایی صندوقهای بازنشستگی باید بر این اصل باشد که در همه حالات، پول ذخیره شده به فرد یا خانواده او بازگردانده شود؛ درست مانند یک امانت و این لزوم بازنگری سبک و سیاق صندوقهای بازنشستگی را میرساند.
بسیار میشنویم که اغلب مادر شاغل را “خودخواه” و مهم تر از همه گاهی “بد” میدانند. زیرا تصور میشود او نسبت به فرزند خود قصور و کوتاهی میکند. کودکی که مادر شاغل دارد “رها شده” یا “از سر باز شده” قلمداد میشود.
همواره برای زنان رابطه مشاغل اجتماعی و کارهای مربوط بـه خـانواده مـشکل آفـرین بوده است؛ به طوری که فشار طاقت فرسـای ایجـاد
تعادل بین خانه و کار، تعداد زیادی از مادران شاغل را یا مجبور به دست کشیدن از کار و یـا گرفتن کار پاره وقت می کند.
سختی کار زنان راننده تاکسی به بسیاری از مشکلات دیگر گره خورده است اینکه شبها امنیت زیادی برای مسافرکشی وجود ندارد، در طول روز هم با هر مشکلی برای خودرو، مشکلات بیشتری را باید تحمل کنیم.
بعضى هنوز بر این باورند که زنان توانایى و شایستگى انجام مشاغل را ندارند و به سبب انعطاف پذیرى و روح حساسى که دارند، در به کارگیرى قدرت و انجام مشاغل گوناگون، از ضعف و ناتوانى برخوردارند. زنان جامعه ما در انجام مشاغل بزرگ و مدیریت هاى کلان موفقیت هایى کسب کرده اند. گرچه هنوز به اعتبار و ارزش واقعى خود نرسیده اند، اما راه را براى پیمودن و رسیدن به موفقیت پیدا کرده اند.
تبعیض جنسیتی در حوزه اشتغال موجب میشود، افزایش میزان اشتغال زنان لزوماً به معنای بالا رفتن نقش آن در توسعه نباشد.
شاخص ترین علت بیکاری زنان تحصیل کرده، ناشی از فرهنگ حاکم بر جامعه است. جامعه ی مرد سالار که اشتغال زنان را جدی نمی گیرد، چراکه جایگاه زن تنها در خانه تعریف شده و از سوی دیگر برای عموم جامعه نیز اشتغال مردان اهمیت بیشتری دارد.
بحرانهای اقتصادی همیشه تاثیرات مخربی بر فرودست شدن زنان کارگر داشته است، چرا که همیشه اولین قربانیان از دست دادن مشاغل، همین گروهها هستند، بدون برخورداری از مزایای بیکاری، خدمات درمانی و سالمندی.
هیچ زمان به این زنها توجهی نشده است؛ هیچ طرح یا لایحهای در حمایت از این ها در دستور کار قرار نگرفته است؛ وقتی مجلس و دولت از مقولهی «اشتغال زنان» یا «حمایت از زنان شاغل» سخن میگویند، منظورشان فقط زنانی است که در بدنهی دولت مشغول به کار هستند؛ از قوانین زایمان و شیردهی گرفته تا حمایت از امنیت شغلی و کار پاره وقت؛ هیچ حمایتی از زنان کارگر نمیشود، حتی زنان کارگر بیمه شده در اقتصاد رسمی، چه برسد به زنان کارگری که بیمه ندارند و نامشان هیچ کجا ثبت نشده است.
گاهی تصور می شود یا از آن سوی بوم افتاده ایم و سیاست های تهدید جمعیتی را اجرایی کردیم که با کاهش جمعیت روبرو شدیم و یا مانند دهه ۶۰ بر افزایش بدون سیاست گذاری جمعیت تاکید کرده ایم که تبدیل به چالش ها و معضلاتی شده است و چنانچه تدبیری اندیشیده نشود و جوانان را تجهیز به کار و علم نکنیم در آینده زنگ خطری جدی خواهد بود.
هنوز هم از نگاه عده ای، کار زنان هم خدا، هم خرما را خواستن است. چیزی که ما امروز بیش از هر چیز نیاز داریم، برابری واقعی فرصت هاست؛ یعنی اینکه جامعه آنقدر اساس خود را تغییر دهد تا بتواند نیاز هر دو جنس را برآورده سازد، نه اینکه نوشدارویی توزیع کند که بی تاثیر باشد.
برابر کردن استانداردهای آموزشی پسران و دختران باید برابری درآمد و فرصت های کاری را نیز تامین کند، اما عملاً این اتفاق نمی افتد و وقتی که بازار کار بر حسب جنسیت تقسیم شده است، وانگهی منابع عظیمی که در آموزش زنان، سرمایه گذاری شده است، برای همیشه از بین خواهد رفت.
از سال ۱۳۱۹ که نخستین گواهینامه رانندگی به نام شوکت الملوک جهانبانی یکی از نوادگان قجری صادر شد و اولین راننده نسوان لقب گرفت، شاید تصورش را هم نمی کرد تا به امروز که بیش از ۸۰ سال گذشته است، زنان با چه چالش هایی در مسیر راندن و رانندگی مواجه هستند.