عصر زنان

دست خالی زنان کارگر با وجود مشارکت گسترده در اقتصاد کشور از گذشته تا امروز

هیچ زمان به این زن‌ها توجهی نشده است؛ هیچ طرح یا لایحه‌ای در حمایت از این ها در دستور کار قرار نگرفته است؛ وقتی مجلس و دولت‌ از مقوله‌ی «اشتغال زنان» یا «حمایت از زنان شاغل» سخن می‌گویند، منظورشان فقط زنانی‌ است که در بدنه‌ی دولت مشغول به کار هستند؛ از قوانین زایمان و شیردهی گرفته تا حمایت از امنیت شغلی و کار پاره‌ وقت؛ هیچ حمایتی از زنان کارگر نمی‌شود، حتی زنان کارگر بیمه شده در اقتصاد رسمی، چه برسد به زنان کارگری که بیمه ندارند و نامشان هیچ کجا ثبت نشده است.

به گزارش عصر زنان، زن کارگری که زندگی خودش و دو فرزندش را تامین می کند، چنین بازگو کرد:
“قوانین مربوط به حقوق کارگران اجرا نمی شـود. نـه بیمـه هستیم، نه حقوق ثابت، نه شرایط محیطـی مناسـب و نـه سـاعت کـار مشخص. تمام این شرایط برای ما خسته کننده و طاقت فرسا است.حق اعتراض به شرایط رو نداریم. چون هیچ سازمانی از ما حمایت نمی کنـد و هر وقت هم اعتراض کنیم، کارفرما راحت می گوید: اگر نمـی خواهیـد، یا نمی توانید بروید جایی دیگر”

موقعیت زنان در بازار کار و در خانه و خانواده به یکدیگر پیوسته و جزئی از یک نظام کلی اجتماعی است که در آن زنان دنباله روی مردانند.
گرایش مشاغل زنانه، انعکاسی از نقش خانگی آنها است و همان گونه که در بیشتر جوامع، کارخانگی کم ارزش انگاشته می شود، این مشاغل و مهارتها نیز در بازار کار کم ارزش به حساب می آیند؛ افزون بر این، گرایش نظام های ارزیابی شغلی در تعیین ارزش کار بر این است که به ویژگی های مردانه، مانند نیروی جسمانی، بیش از مهارت و شکیبایی اهمیت داده می شود. وجود خصوصیاتی نظیر دستورپذیری بیشتر، شکایت کمتر از کار، علاقهٔ بیشتر به کارهای تکراری و نیاز کمتر به درآمد و اینکه زنان معمولا دومین نان آور خانواده محسوب می شوند، در زنان منجر به اختصاص کارهایی با درآمد کمتر، مهارت پایین تر و نیز تأمین اجتماعی و پیشرفت کمتر می شود.

تاریخچه کار اقتصادی زنان

زنان دهقان ایرانی و طبقات کارگر، ذخیره عظیم کار ارزانی را تشکیل می‌دادند که به انباشت سرمایه کارخانه‌ها و کشاورزی منجر شده است.

زنان ایرانی نقش اقتصادی مهمی را در اواخر دوره قاجار بازی کرده‌اند؛ چنان که برای خانواده، صاحبان کار و نیز برای دولت مفید بودند. در مناطق روستایی، زنان کارگر دستمزدی دریافت نمی‌کردند؛ با این‌ حال آنها برنج، کره، سبزیجات خشک‌کرده و چای تولید می‌کردند و سهم مهمی در تولید اقلامی چون گندم، جو، تنباکو، پنبه، پوست (حیوانات)، ابریشم خام یا فرآوری‌شده، رنگ ها، پشم و نخ ایفا می‌نمودند.

علیرغم تاسیس اولین کارخانه نساجی در آن زمان، هم چنان فعالیت های نساجی که در خانه‌ها و در مقیاس های کوچک انجام می‌گرفت، بخش عمده تولیدات نساجی را در اختیار داشت. در بخش ریسندگی پشم و نخ در خانه و نیز در کارخانه‌های جدید، زنان زیادی از طبقات کارگر مشغول کار بودند. زنان در مناطق گیلان، مازندران، کاشان، یزد و اصفهان عمدتا در تولید نخ و ابریشم جهت مصارف خانگی و نیز برای فروش در بازار مشغول بودند. تا قبل از اکتشاف و تولید نفت، صادرات عمده ایران تولیدات کشاورزی و صنایع دستی بود و تولیدات زنان ایران از این طریق در بازارهای ملی و جهانی به فروش می‌رسید. بیش از نیمی از تجارت این دوره را تولیدات گیاهی، خشکبار، پنبه خام، برنج، یک‌ چهارم آن را تولیدات حیوانی خام (مثل پیله ابریشم، پوست و پشم) و چیزی کمتر از یک‌چهارم آن را صنایع (مثل فرش، منسوجات ابریشمی، نخی، پشم و چرم) تشکیل می‌داد. ازاین‌رو باید گفت کارگران زن در این دوره نقش مهمی در تجارت خارجی ایران داشته‌اند.
لازم به ذکر است، توده‌های کارگری را در چنین بخش هایی عمدتا زنان و کودکان تشکیل می‌دادند که به آنها حقوق بسیار اندکی پرداخت می‌شد و آنان نه مواد خام را تحت کنترل داشتند و نه محصول نهایی را.

بافتن فرش در اواخر قرن نوزدهم منحصرا توسط زنان در خانه انجام می‌شد. در این میان می توان به فرش صادراتی تبریز به بازارهای اروپا اشاره کرد و گفت: «بخش اعظم صنعت فرش به‌ وسیله بافندگان خانگی انجام می‌گرفت و زنان و بچه‌ها کار بافتن آن را انجام می‌دادند».

بخش اعظم و عمده برنج ایرانی در گیلان تولید می‌شد. علاوه‌ بر این زنان گیلک، کرم ابریشم پرورش می‌دادند و نخ ابریشم تولید می‌کردند. زنان ترکمن، به مهارت و تخصص در تولید قالی، دامپروری و تولید رنگ جهت فرش ها نیازمند بودند و آن را فرا می گرفتند. اینان و دیگر زنان چادرنشین، در زمینه تولید نخ، پنبه، پشم و رنگ برای بافت فرش فعالیت می‌کردند. زنان کرمانی شال، کلاه و … تولید می‌کردند. زنان قزوینی به میل‌بافی، قلاب‌بافی و زنان اصفهانی به بافتن پوشاک، قلاب‌دوزی، ریسندگی و طناب‌بافی می‌پرداختند. زنان آشوری به کارهای طاقت‌فرسا در زمین های کشاورزی می‌پرداختند. زنان همدانی در تولید روبان فعالیت می‌کردند.

به نظر می‌‌‌رسد، در سال های ۱۹۰۷ – ۱۹۰۶ چیزی در حدود سه‌ هزار کارگاه مخمل‌بافی در خانه‌ها دایر بوده و تقریبا کل عملیات تولید آن به‌وسیله زنان انجام می‌گرفته است. همانند دیگر جوامع ماقبل سرمایه‌داری یا سرمایه‌داری نوپا که در آنها اقتصاد خانگی غلبه داشت، در ایران نیز ارزش زنان دم‌بخت با میزان تجارب آنان در صنایع دستی سنجیده می‌شد؛ به‌ ویژه تولید فرش در این میان بسیار باارزش بود.
فرش های تولیدشده توسط زنان تبریز، همدان و مشهد که برای صدور به بازارهای خارجی از طریق استانبول تولید می‌شد، مرغوبیت بالایی داشتند.

تولید فرش دستی بدون بهبودبخشیدن به وضعیت اجتماعی زنان، ارزش کار آنان را به‌سرعت تغییر داد. دختران از موجودی دست‌وپاگیر، به نعمتی برای پدرانشان تبدیل شدند و تولد آنها با روی باز پذیرفته می‌شد.
بسیاری از مردان عقیده داشتند، دخترها ثروت می‌آورند و پسرها مخارج. پسرها به آموزش نیاز دارند، آنها به خدمت نظام وظیفه می‌روند درحالی‌که دختران از سن شش‌ سالگی پول‌ساز هستند. ارزش پولی پسران زمانی است که بیست‌ساله شوند، اما آنها در این سن ازدواج می‌کنند. پس چه فایده‌ای دارند؟. به‌ همین‌ ترتیب دخترها چنان باارزش شدند که حق تحصیل و آزادی به‌دست آوردند.

دختران از سن شش‌سالگی در کنار دیگر کارهای خانه به بافتن فرش روی می‌آوردند. آنها از سن دوازده‌سالگی به‌صورت تمام‌وقت، یعنی تمام ساعات روشنایی روز را، جز استراحت کوتاهی برای صرف نهار، مشغول بافتن فرش بودند. برخلاف کشت‌وکار، فرش بافی اشتغالی برای تمام سال بود و در مقایسه با کشت‌وکار، درآمدی مساوی و گاه بیشتر از مردان برای زنان به همراه داشت. در برخی روستاها، بافتن یک فرش سی تا شصت روز طول می‌کشید و مردان آن را بیست الی سی‌ هزار ریال می‌فروختند. بنابراین درآمد هر زن ماهیانه نزدیک به شش‌ونیم تا هفده‌هزار ریال بود که با معادل ده تا بیست‌ و هشت روز حقوق یک مرد برابری می‌کرد. ازآنجاکه کار زنان فصلی نبود، درآمد سالانه آنها در حدود صد و چهل‌ هزار ریال در سال می‌رسید. البته ممکن بود این رقم به حد بالاتری چون صد و هشتاد هزار نیز برسد و در این‌ صورت با درآمد متوسط سالانه صد و هشتاد هزار ریالی مردان برابر می‌شد. البته رشد نقش زن در درآمد خانواده تاثیری در بهبود موقعیت آنان نداشت. زنان هیچ مزدی برای ریسندگی یا بافندگی و فرش هایی که به‌وسیله مردان در بازار فروخته می‌شد و مجددا با آن پول نخ و رنگ می‌خریدند، دریافت نمی‌کردند.

زنان ایرانی همواره در کارهای اقتصادی مشارکت فعال و تعیین کننده داشته اند و در برخی زمینه ها مانند تولیدات کشاورزی و صنایع دستی، نقش آنها محوری بوده است. وضعیت تقسیم کار جنسیتی در تاریخ ایران، درکل چندان معلوم و مکشوف نیست و ازاین رو باید گفت زنان کارگر ایرانی در بازار کار، واقعا مظلوم واقع شده اند.

آنچه مبرهن است، هیچ زمان به این زن‌ها توجهی نشده است؛ هیچ طرح یا لایحه‌ای در حمایت از این ها در دستور کار قرار نگرفته است؛ وقتی مجلس و دولت‌ از مقوله‌ی «اشتغال زنان» یا «حمایت از زنان شاغل» سخن می‌گویند، منظورشان فقط زنانی‌ است که در بدنه‌ی دولت مشغول به کار هستند؛ از قوانین زایمان و شیردهی گرفته تا حمایت از امنیت شغلی و کار پاره‌ وقت؛ هیچ حمایتی از زنان کارگر نمی‌شود، حتی زنان کارگر بیمه شده در اقتصاد رسمی، چه برسد به زنان کارگری که بیمه ندارند و نامشان هیچ کجا ثبت نشده است.
در مطالب بعدی، تلاش می گردد به انعکاس وضعیت امروزی زنان کارگر بپردازیم.

– مهدیه ملک شیخی تحلیلگر مسائل اجتماعی


برچسب ها:
تمام حقوق مادی و معنوی برای پایگاه خبری عصر زنان محفوظ است