بحرانهای اقتصادی همیشه تاثیرات مخربی بر فرودست شدن زنان کارگر داشته است، چرا که همیشه اولین قربانیان از دست دادن مشاغل، همین گروهها هستند، بدون برخورداری از مزایای بیکاری، خدمات درمانی و سالمندی.
افزودن عصاره ” چشم های خیابان ” به برنامه ریزی و طراحی شهری، فرصت هایی را برای مراقبت های نامحسوس از مکان های رها شده که ممکن است جرم و جنایت در آن ها رخ بدهد ، پدید می آورد . مردم وقتی در معرض دید هستند و یا صدایشان شنیده می شود،احساس امنیت بیشتری دارند. این یک اصل کلی است که همه توسعه های جدید باید طوری طراحی شوند که فرصت هایی را برای مراقبت طبیعی افزایش دهند.
هیچ زمان به این زنها توجهی نشده است؛ هیچ طرح یا لایحهای در حمایت از این ها در دستور کار قرار نگرفته است؛ وقتی مجلس و دولت از مقولهی «اشتغال زنان» یا «حمایت از زنان شاغل» سخن میگویند، منظورشان فقط زنانی است که در بدنهی دولت مشغول به کار هستند؛ از قوانین زایمان و شیردهی گرفته تا حمایت از امنیت شغلی و کار پاره وقت؛ هیچ حمایتی از زنان کارگر نمیشود، حتی زنان کارگر بیمه شده در اقتصاد رسمی، چه برسد به زنان کارگری که بیمه ندارند و نامشان هیچ کجا ثبت نشده است.
تجربه زیسته زنان در جامعه ما نشان می دهد، علاوه بر فقدان حمایت های اجتماعی، شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز تک فرزندی را بیشتر ترویج می کند. فضای حاکم بر جامعه، محیط کار، محیط زیست، رسانه ها و … همگی مکانیزم هایی قوی برای افزایش خانواده هایی خواهد بود که علیرغم تمایل زیاد برای داشتن فرزند دوم، تک فرزندی را انتخاب می کنند.
علیرغم این که تلاش می شود تا از حقوق کودکان گفته و نوشته شود؛ اما به راستی این کودکان (بچه های کار) گویی نامرئی هستند و دیده نمی شوند! چراکه طی سال های اخیر به رغم فریاد جهان برای به رسمیت شناختن حقوق کودکان، کودکان کار بیشتری در این حصار نادیدنی و مرموز محصور شده اند.
طی ۲۵ سال گذشته در کشور سالانه بین ۷۰ تا ۹۰ هزار سقط جنین غیرقانونی داشته ایم و با روند صعودی این مسئله، امروز به بیش از ۵۰۰ هزار سقط غیر قانونی در سال رسیده ایم.
امـروزه در طـب بهداشت نوین، پیشگیری سطح اول، روش ارجح نسبت به سایر موارد است. لذا شناخت عوامل مؤثر در تعیین پیش آگهی سرطان تخمدان در جهت شناخت زودرس بیماری، کمک کننده خواهد بود.
بیشتر والدین، کودک با نشانگان داون خود را بسیار مهربانتر از سایر فرزندان خود میدانند و معتقدند درصورتیکه هنگام اطلاعرسانی توسط پزشکان این موضوع به آنها عنوان میشد، به کنار آمدن آنها با مسئله کمک بیشتری می کرد.
از آنجا که بیش از نیمی از مشتریان چنین بازاری، مردان متاهل هستند، بی گمان سیاست های فرهنگی در راستای تحکیم خانواده و البته تغییر نگاه ابزاری مرد به زن می تواند آسیب ها را تا حد زیادی مرتفع سازد.
احساس خوشبختی زمانی حاصل میشود که فرد از تهدیدها رهایی یابد و بتواند از فرصتهای موجود در زندگی بهره گیرد. در این صورت، زنان بهمنزلۀ نیمی از افراد جامعه قادرند ایدهها، خواستهها و تمایلات خود را آزادانه مطرح کنند و قابلیتهای خود را به فعلیت رسانند. در غیر این صورت، نبود فرصتهای بهینه برای شکوفایی زنان، آنان را دچار محرومیت میکند که نارضایتی از زندگی را به همراه دارد. هرچه میزان نارضایتی زنان از امکانات، فرصتها و … افزایش یابد، از میزان شادزیستی آنها کاسته میشود.
بسیاری از اخبار مربوط به زنان در خوشبینانه ترین حالت برای مدتی کوتاه، فضای رسانهای کشور را تحت الشعاع قرار می دهد. گاهی تصور می شود وضعیت به این شکل پیش می رود که تنها به دنبال شوی سیاسی هستیم و بسیاری از موارد حاد که انتظار میرود از روند رو به پیشرفت در زمینه کاهش آزار و اذیت زنان و مسائلی که در بعضی از شهرها تبدیل به دغدغه زنان شده است، برخوردار باشیم، همچنان در هاله ای از سکوت پنهان مانده است.
در سراسر جهان، زنان نخستین کسانی هسـتند که صبح از خواب برمی خیزند و آخرین کسانی هستند که شب به بستر می روند. چنـین زنـانی کـه خسـته و کوفته از کارند و در وهله آخر، آن هم با شرایط خاصی، می توانند به نیازهای بهداشتی خود بیندیشند. حتی در برخی از جوامع، زنان فقط زمانی می توانند به پزشک مراجعه کنند که شوهر یا پدر همراهشـان باشـد. در نتیجـه، ممکن است معالجه زنان به تأخیر افتد یا اصلاً برای معالجه اقدامی نشود.
گاهی تصور می شود یا از آن سوی بوم افتاده ایم و سیاست های تهدید جمعیتی را اجرایی کردیم که با کاهش جمعیت روبرو شدیم و یا مانند دهه ۶۰ بر افزایش بدون سیاست گذاری جمعیت تاکید کرده ایم که تبدیل به چالش ها و معضلاتی شده است و چنانچه تدبیری اندیشیده نشود و جوانان را تجهیز به کار و علم نکنیم در آینده زنگ خطری جدی خواهد بود.
کلیشه های تبعیض جنسیتی که پیامد انواع نابرابری میان دو جنس هستند؛ به سهم خود به عامل تبعیض میان جنسها بدل میشوند. هرچه کودک کوچک تر باشد، کم تر می تواند در برابر هجوم کلیشه ها ایستادگی کند که او را وا می دارند تا به جنس دیگر صفت ها، امتیازها یا کمبود های سنتی را نسبت دهد و بدین ترتیب کودکان وادار می شوند که صفات قهرمانانه را به پسرها نسبت دهند و دخترها را تحقیر کنند.
هنوز هم از نگاه عده ای، کار زنان هم خدا، هم خرما را خواستن است. چیزی که ما امروز بیش از هر چیز نیاز داریم، برابری واقعی فرصت هاست؛ یعنی اینکه جامعه آنقدر اساس خود را تغییر دهد تا بتواند نیاز هر دو جنس را برآورده سازد، نه اینکه نوشدارویی توزیع کند که بی تاثیر باشد.