عصر زنان

خشونت علیه زنان پایان ندارد

بسیاری از اخبار مربوط به زنان در خوشبینانه ترین حالت برای مدتی کوتاه، فضای رسانه‌ای کشور را تحت الشعاع قرار می دهد. گاهی تصور می شود وضعیت به این شکل پیش می رود که تنها به دنبال شوی سیاسی هستیم و بسیاری از موارد حاد که انتظار می‌رود از روند رو به پیشرفت در زمینه کاهش آزار و اذیت زنان و مسائلی که در بعضی از شهرها تبدیل به دغدغه زنان شده است، برخوردار باشیم، همچنان در هاله ای از سکوت پنهان مانده است.

به گزارش عصر زنان، هنوز که هنوز است، می‌شنویم زنان به هم می‌گویند: «تو دیگر مثل مرد شده ای» یا «خودمان یک پا، مرد هستیم» و یا اینکه شنیده اید مردی در ستایش زنی میانسال به او لقب پرافتخار «مرد» را ارزانی داشته است. به راستی این کلمه “مرد” چه برتری نسبت به کلمه “زن” دارد که این همه زنان را در فرودستی نگاه داشته و چنان با فرهنگ ما عجین گشته که به یقین، سال ها و شاید قرن ها بگذرد تا چنین کلیشه هایی اصلاح شوند.
در میان انواع خشونت، خشونت روانی و جسمی بیش از سایر اشکال آن در زنان تجربه می‌شود و مهمتر از همه اینکه تصور سلطه گرایانه مرد نسبت به زن در بروز پرخاشگری موثر است.
بسیاری از اخبار مربوط به زنان در خوشبینانه ترین حالت برای مدتی کوتاه، فضای رسانه‌ای کشور را تحت الشعاع قرار می دهد. گاهی تصور می شود وضعیت به این شکل پیش می رود که تنها به دنبال شوی سیاسی هستیم و بسیاری از موارد حاد که انتظار می‌رود از روند رو به پیشرفت در زمینه کاهش آزار و اذیت زنان و مسائلی که در بعضی از شهرها تبدیل به دغدغه زنان شده است، برخوردار باشیم، همچنان در هاله ای از سکوت پنهان مانده است.
در بسیاری از مواردی که مسئله زنان به درجه اضطرار رسیده، هنوز هم در بایکوت خبری قرار داریم. مواردی از قبیل خشونت و آزار زنان، اسیدپاشی، پرونده های تجاوز به عنف که البته پایان و نتیجه‌ای هم نداشته است.
چقدر از آن زمان ها گذشته و چگونه است که ما به عصر جاهلیت بازگشت کرده ایم؟!
در عصر جاهلیت هنگامی که وضع حمل زن فرا می رسید، حفره ای در زمین حفر می کردند و بالای آن می نشستند، اگر نوزاددختر بود آن را در میان حفره قرار می دادند و اگر پسر بود آن را نگه می داشتند.
این یک امر ساده نیست؛ که انسان دست به چنین جنایت وحشتناکی بزند، قطعاً دارای ریشه های اجتماعی، روانی و اقتصادی بوده است.
در گذر سال ها می رسیم به روایت پزشک خانمی در سال هزار و سیصد و … . از اولین پزشکان زن در ایران موقع جراحی سزارین ، استادش او را مورد خطاب قرار می دهد که «چون پسر متولد کردی، نمره ات بیست است» باز هم تغییر محسوسی در نگرش به جنس زن حس نمی کنیم. مصداق های این چنینی در میان مردم فراوان است؛ مادربزرگی تعریف می کرد :« وقتی نوزادی متولد می شد، چنانچه پسر بود، همه با افتخار ورودش را شادباش می گفتند و اگر دختر بود، گویی دهان خالی از هر حرفی می شد».
در قرن ۲۱ همچنان کشتن زنان امری طبیعی است. مرور وقایع زن کشی در ایران این پرسش را در ذهن تداعی می کند، چرا همه چیز طوری بازنمود می شود که گویی زن کشی جرم نیست، بلکه به عبارتی راه و رسم زمان است‌. قتل های ناموسی به لحاظ تاریخی به زمان امپراطوری روم برمی گردد، آنها در عصر جاهلیت دختران مجرد و ازدواج نکرده خود را به قتل می رساندند. به طور قطع جرم تلقی نشدن قتل به اصطلاح خودشان، ناموسی در اقدام به آن تاثیر گذار بوده است.
در جوامع در حال توسعه به ویژه جوامع سنتی چنین استنباط می‌شود که این فقط زنان هستند که مسائل اخلاقی را باید بیشتر رعایت کنند و مقید به رعایت هنجارها و عرف اجتماعی باشند که سرپیچی از آنها می تواند منجر به وقوع حوادث ناگواری از جمله قتل آنان شود.
چگونگی به وجود آمدن این حساسیت را باید در جامعه مردسالار و تفکر و مالکیت مردان بر زنان جستجو کرد. هنگامی که زنان به عنوان یکی از اموال مردان در آمدند و تحت حمایت و محافظت مردان قرار گرفتند، چنانچه به حریم زنان تجاوز می شد، تحت عنوان تجاوز به یکی از اموال مردان، صاحبان این زنان به دفاع و مجازات فرد متجاوز می‌پرداختند. با گذشت زمان این حمایت و محافظت به نماد آبرو و شرف مردان تبدیل شده و هر کس که در دفاع از حریم زنان غفلت می کرد، بی آبرو و بی غیرت خوانده می‌شد و مورد سرزنش دیگران قرار می گرفت. بنابراین به مرور زمان حساسیت زیادی در این محافظت و مراقبت به وجود آمد و زنان تحت مراقبت شدید قرار گرفتند تا لطمه‌ای به آبروی مردان وارد نشود.
پدیده‌ زن کشی مصداق بارز و اوج خشونت های خانوادگی است. این قبیل خشونت ها مسئله دیرینه ملت‌هاست و هیچ کشور و جامعه ای نیست که از خشونت علیه زنان مبرا باشد.
عامل اقتدار و سلطه مردانه در خانواده از دیرباز ریشه در تاریخ بشری داشته و طی سالیان دراز نقش اساسی در خشونت علیه زنان بازی می‌کند. مناسبات به گونه‌ای است که مرد بر زن تسلط و برتری دارد و همین سلطه‌جویی، منشا فشار و اجبار و بدرفتاری است.
در برخی فرهنگ ها، جایگاه فرودست و فراموش شده زنان حاکی از آن است که دختر یا یک زن جوان نباید به خواست خود دست به کاری بزند، اگر چه در خانه خودش باشد. دختر در دوران کودکی باید پیرو اراده و خواست پدرش باشد، در جوانی پیرو شوهر و در صورت مرگ همسرش، مطیع خواست پسرانش باشد. یک شوهر اگرچه بد رفتار، بی بند و بار و یا تهی از همه ویژگی‌های خوب باشد، باز هم یک همسر نیکو باید او را ارج نهد.
در این شرایط اجتماعی و در جامعه ای که به نظر می‌آید، زنان پیشاپیش طرد شده اند؛ عدم وجود جریان های حمایتی و فقدان حمایت های اجتماعی و قانونی مناسب، ثمره ای جز شدت یافتن خشونت ندارد.
– مهدیه ملک شیخی تحلیلگر مسائل اجتماعی


برچسب ها:
تمام حقوق مادی و معنوی برای پایگاه خبری عصر زنان محفوظ است