بیکاران تحصیلکرده ای که حتی در مقطع دکترا حاشیه امنی برای یافتن شغل ندارند؛ این خود تبدیل به چالش اساسی کشور شده است. کشور با رشد روز افزون جمعیت دارای تحصیلات عالی بدون هیچ تدبیر و زیر ساختی که تنها نتیجه افزایش بیش از حد ظرفیت دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی است، مواجه شده است.
به راستی زمانی که رابطه بر ضابطه بر کشور سایه می افکند و کمتر خبره شدن یا به اصطلاح قدیم ترها(استاد شدن در کار) معنا پیدا می کند و می آموزیم غیر از بالابردن آگاهی و مهارت خود در زمینه زندگی خانوادگی، شغلی و … به راهکارهای دیگری متوسل شویم ، دیگر اهمیتی پیدا نمی کند تا زمانی برای مطالعه بگذاریم.
کنجکاو شدم تا آمار کودکان کار را پیدا کنم ، آن چنان مورد توجه هستند که حتی تعدادشان هم قابل شناسایی نیست و فقط این را می دانیم که روز به روز بیشتر می شوند، بررسی این موضوع نیاز به تلاش زیادی ندارد، کافی است لحظه ای پشت چراغ قرمز، شیشه دودی ماشین مان را پایین دهیم و از زیر عینک تیره مان نیم نگاهی به انبوه دستان دراز شده به سمت و سویمان بیاندازیم …
در کشور ما هم بنا به فرهنگ مرسوم، عادت ماهانه زنان در فضای خانواده پنهان می ماند و متاسفانه گاه ابراز درد در این دوران نشان از بی حیایی زنان دارد . در هنگام تهیه ملزومات بهداشتی (نوار بهداشتی) از مغازه های محلی، شرمی همراه با گناه، شخص را در بر می گیرد و جالب تر اینکه فروشنده ها نیز نوار بهداشتی را مخفی کرده و در پوشش سیاه تحویل می دهند.
به طور کلی سبک زندگی سلامت محور شامل رفتار هایی است که فرد طی آن به تغذیه مناسب، ورزش، دوری از رفتارهای مخرب، استفاده از مواد مخدر و تشخیص نشانه های بیماری در بعد جسمی و کنترل عواطف و احساسات و کنار آمدن با مشکلات در بعد روانی، سازگاری و اصلاح روابط بین فردی در بعد اجتماعی اقدام میکند.
کارشناسان علوم رفتاری، خاستگاه این رفتارهای پرخاشگرانه و تهاجمی را پیشزمینههای ذهنی مردانی میدانند که رانندگی را حق جنسیتی خود و عملی مردانه میپندارند و زنان راننده را به چشم متعرضانی مینگرند که به قلمرو آنان وارد شدهاند.
به نظر می رسد بهبود وضعیت معلولان به طور کل و نابینابان به طور خاص، در گرو کنار گذاشتن رویکردهای پزشکی، خیریه ای و صدقه ای که مستلزم متفاوت انگاری معلولان، حذف، طرد، ترحم و کمک های پراکنده موضعی و کم اثر در مورد آن ها است.
در حالی که جوامع مختلف به سرعت در حال افزایش تعداد وسایل نقلیه و نیز راه ها هستند، مساله توجه به ایمنی کودکان مغفول باقی مانده است. ۳۶ درصد مرگ و میر کودکان در داخل خودرو صورت می گیرد که مهم ترین آن عدم بستن کمربند ایمنی و یا عدم وجود صندلی مخصوص کودک است.
برابر کردن استانداردهای آموزشی پسران و دختران باید برابری درآمد و فرصت های کاری را نیز تامین کند، اما عملاً این اتفاق نمی افتد و وقتی که بازار کار بر حسب جنسیت تقسیم شده است، وانگهی منابع عظیمی که در آموزش زنان، سرمایه گذاری شده است، برای همیشه از بین خواهد رفت.
شغل های بیرون و داخل خانه ما_ چه فقط یکی از آنها را داشته باشیم، چه کمی از هر دو و چه مقدار زیادی از هر دو همان جاهایی هستند که ما می توانیم خودمان را در آنها پیدا کنیم. هیچ یک از آنها بهتر از دیگری نیست.
تا زمانی که نهادهای متولی فرهنگ با مرجعیتهای متعدد و گاه موازی اقدام به سیاستگذاری مجزا کنند، شاهد عدم تعادل در سیستم اجتماعی خواهد بود، ضمن اینکه قطعا چنین اقدامات متناقضی منجر به شکاف بین نسلها و گسست فرهنگی خواهد شد.
کشور ایران در سالهای اخیر توانسته است از طریق کاهش مرگ و میر نوزادان و کودکان زیر پنج سال و پوشش واکسیناسیون، سن امید به زندگی را افزایش دهد.
لیلا فقط ۱۶ سال دارد که داستان ازدواجهایش غمانگیزتر از خواهرش است: «۱۰ ساله بودم. عاشق درس و مدرسه. در همان سن خانوادهام به زور شوهرم دادند.
متاسفانه مسئلهای که بعضا قبح دارد، آن را پنهان نگاه می دارند، تا به اصطلاح قبح آن شکسته نشود؛ در نتیجه آموزش و مشاوره اجتماعی هم در خصوص این رخداد، تعریف نشده باقی می ماند. در آخر آسیب های ناشی از آن به مراتب شدیدتر و پیچیده تر شده و از زیر پوست جامعه به سطح جامعه آمده، لذا خسران بیشتری را موجب می شود.
میزان سواد رسانه ای در میان کودکان و نوجوانان و نیز والدین در سطح قابل قبولی قرار ندارد و جای خالی طراحی مدل بومی آموزش سواد رسانه ای به مخاطبان این عرصه به طور کامل احساس می شود. متاسفانه در کشورمان موضوع سواد رسانه ای به عنوان یک مسئله مطرح نیست.