کشورهایی که به دنبال افزایش موالید هستند؛ از طریق بستر اجتماعی حمایت کننده از زنانی که فرزندی به دنیا میآورند، حمایت میشود در واقع یک زن افتخار میکند که فرزندی را به دنیا آورده است. در چنین جامعهای میتوان گفت مادری ارزشمنداست.
به گزارش عصر زنان، جامعه ما اکنون در شرایطی قرار دارد که نیاز به گسترش نسل و افزایش فرزندآوری در آن دیده میشود.
در سیاستهای جمعیتی گذشته تاکید بر کاهش فرزندآوری بوده است که طی گذشت زمان به صورت عرف درآمده است و در گذار ۲۰ تا ۳۰ سال آینده وارد مرحله چهارم جمعیتی « سالخوردگی» خواهیم شد. لذا لازم به نظر میرسد که بار دیگر این ترکیب جمعیت مدیریت شده تا به حد استاندارد خود نزدیکتر شود.
در حال حاضر زنان وارد فضای عمومی جامعه و بازار کار شدهاند و بخشی از مخارج زندگی خانواده را تامین میکنند.
از سویی شرایط شغلی و محیط کاری اقتضا می کند زنان نیز همپای مردان و به صورت منظم در محیط کاری حضور داشته باشند و به نحو مطلوب فعالیت کنند. از سوی دیگر نقشهای زنانه و مادری ایجاب میکند که آنان به فرزندآوری و فرزند پروری نیز بپردازند. اما این دو امر زمانی که هم زمان رخ میدهد، چالشهایی را برای زنان پدید میآورد. بنابراین زنان یا مجبور به ترک شغل میشوند و یا فشارهای جسمی و روحی بسیاری را متحمل میشوند تا در کنار اشتغال به فرزندآوری نیز بپردازند.
آنچه به نظر میآید آن است که قوانین کار در کشور ما بیشتر با کار مردان تناسب دارد و با اقتضائات یک زن سازگار نیست. چنانچه زنی طبق این قوانین نتواند عمل کند، به یقین حذف میشود. در حالی که مسائل زنان در این حوزه را با راهکارهایی ساده میتوان برطرف کرد ولیکن تا به حال چنین نشده است.
از طرفی تمام تصمیمات و اتفاقات مربوط به کودک را بر دوش مادر میگذاریم. به عنوان مثال تصور محیط های کاری این گوه است که « یک مرد تنها باید خرج زندگی را بدهد و باقی امور کودک بر دوش مادر است» لذا کارفرما در محیط کار بر مبنای چنین تفکری رفتار میکند.
گویی خانواده در لابلای قوانین کار مغفول باقی مانده است.
محیط کار زنان غیر حمایتی است
با زنان شاغل که هم صحبت میشویم، چنین میگویند:« ما زنان شاغل وقتی از شرایط سخت و انجام همزمان کارهای بیرون از خانه و و داخل منزل گلایه میکنیم، نه تنها حمایتی از زنان نمیشود، بلکه انگشت اتهام به سمت خودمان است که چرا شاغل شدی؟! در محیط کار تا غفلتی صورت گیرد، مورد خطاب قرار میگیریم که چرا مادر شدی؟! این واکنشها اصولاً هیچ رنگ و بوی حمایتی ندارد.
در حالی که کشورهایی که به دنبال افزایش موالید هستند؛ از طریق بستر اجتماعی حمایت کننده از زنانی که فرزندی به دنیا میآورند، حمایت میشود در واقع یک زن افتخار میکند که فرزندی را به دنیا آورده است. در چنین جامعهای میتوان گفت مادری ارزشمنداست؛ لذا امتیازات زیادی را نیز دریافت میکند و این برای خانواده سالم یک نیاز است.
تجربه زیسته زنان نشان میدهد، آنان از سویی تمایل به فرزند دارند و موافق مزایای فرزند بیشتر هستند. کودکان را مایه آرامش حمایت و شادی میدانند و از طرفی حضورشان در فضای عمومی جامعه را موجب پیشرفت فرزندانشان، تربیت بهتر آنان میدانند،لاجرم به دلیل فشار تداخل نقشها، چالشهای مراقبت از فرزند، مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی بالا رفتن سن شان نگران فرزندآوری و یا افزایش فرزند هستند و به نوعی با وجود تمایلات درونی شان و تاکیدشان بر ضرورت داشتن فرزند دست و پای خود را بسته میبینند و لذا به فرزند کمتر اکتفا میکنند
نکته قابل توجه دیگر این است که سیاستهای جمعیتی گذشته در گذر سالها برای افراد جامعه درونی شده است و به فرهنگ و عرف جامعه رسوخ کرده است؛ از این رو تغییر دادن نگرش افراد به یکباره امری نشدنی ست و نیاز به زمان، برنامهریزی تخصصی، قابل اجرا و مورد پذیرش دارد.
وجود سیاستهای جمعیتی متناقض سیاستهای تشویقی ناکارآمد و یا غیر قابل اجرا اعتماد افراد را سلب میکند. از این رو عدهای از اعضای جامعه به این سیاستها بیاعتماد و از افزایش بار اقتصادی در زندگیشان نگران هستند. بدیهی به نظر میرسد برای تدوین سیاستها و راهکارها ابتدا باید شرایط و تجربیات و معانی ذهنی زنان را شناخت و منطبق با آنچه که در واقعیت جامعه وجود دارد، برنامههایی را ارائه داد که شرایط فرزندآوری را برای زنان تسهیل کند.
در آخر می توان گفت؛ چنانچه سیاستهای جمعیتی بخواهند در راستای افزایش باروری حرکت کنند، در نظر گرفتن تقسیم وظایف و احترام به حقوق زنان، فرهنگ سازی و گفتمان سازی در این زمینه اهمیت بسیاری دارد.
ضروری به نظر می رسد، سیاستهای جمعیتی در هر کشوری علاوه بر تلاش در جهت افزایش جمعیت، به منظور پویایی و پیشرو بودن نسلی که انتظار ظهور آن را داریم، بکوشد. در غیر این صورت با عدم تدبیر و فراهم نساختن زیرساختهای لازم تنها بار اضافی بر بدنه جامعه وارد ساختهایم.
توجه داشته باشیم، سیاستهای جمعیتی تنها مباحث کنترل موالید را در بر نمیگیرد و مستلزم نگاه جامعتر به مباحثی چون اشتغال، نظام آموزشی، مسائل فرهنگی و … است.