عصر زنان

در خانه بر زنان چه می گذرد؟

به طور معمول زنان با انجام وظایف خانـه داری مشکلی ندارند و غالباً آن را مطلوب و رضایت بخش می دانند؛ اما توقعات اعضای خـانواده و محدود کردن تمام کارهای خانه بـه زنـان، ممکـن اسـت موجـب رنجـش آنهـا شـود؛ به طوری که این احساس در آنها تقویت می شود که از آنها بهره کشی می شود.

 

به گزارش عصر زنان؛ کار خانه ابعاد وسیعی دارد و شامل تهیه نیازهای اولیه، غذا، نظافت و حتی آماده سـازی افراد جدید برای زندگی اجتماعی است. بسیاری از زنان خانـه دار، کارهـای مربـوط بـه خانه را ارضا کننده و انعطاف پذیر می دانند؛ امـا عـده ای نیـز کارهـای مربـوط بـه خانـه را تکراری و وقت گیر و به لحاظ فیزیکی و روانی، تقاضاهای افراد خانواده را زیاد مـی داننـد. این موضوع، بعضاً زمینه افسردگی و نگرانی را برای زنان فراهم می کند.

به طور معمول زنان با انجام وظایف خانـه داری مشکلی ندارند و غالباً آن را مطلوب و رضایت بخش می دانند؛ اما توقعات اعضای خـانواده و محدود کردن تمام کارهای خانه بـه زنـان، ممکـن اسـت موجـب رنجـش آنهـا شـود؛ به طوری که این احساس در آنها تقویت می شود که از آنها بهره کشی می شود.

ایدئولوژی مادری

زنان مطابق با ایدئولوژی های غالب، بر این باورنـد کـه تمـام مـسئولیت هـا و وظـایف مربوط به نگهداری بچه وظیفه آنها شمرده می شود. آنهـا بیـشتر بـه بحـث مـادری فکـر می کنند تا والدگری.

منظور از ایدئولوژی، مجموعه ای از عقاید و باورهای عرفی اسـت کـه هدف آن توضیح یا توجیه ساختار اجتماعی و فرهنگ جامعه یا گروهی اجتماعی است یـا آنچه به احساسات و اندیشه ها و اعمال روزمره ما شـکل مـی دهـد. ایـدئولوژی، بـه ویـژه ایدئولوژی های مسلط، این خاصیت را هم دارد که برخی جنبه های اجتمـاعی را طبیعـی و عام و بنابراین بی چون و چرا و تغییرناپذیر جلوه دهد.

زنان مسئله مادری را موضوعی مهم می دانند و آن را بخش مهمی از زنانگی خود به حساب می آورند و حاضر به تعویض آن با هیچ کار دیگری نیستند؛ اما از طرفی، بـه محـدودیت هـا و مسئولیت هایی که مادری برای آنها ایجاد می کند، واقف هستند.

شاید به این دلیل است که زنان شرقی در خانواده، نه تنها به عنوان زن، بلکـه به عنوان مادر، قویترین موقعیت را دارند و تصمیم گیری در بیشتر کارهای خانه و بچه هـا به عهده آنان است و به عبارت دیگر، زن شرقی از دست دادن حقوق اجتماعی خود را بـا نقش والای خود در خانواده جبران می کند.

یکی از مسائل جدی از دیـد زنان این است که مطابق با قانون، حق طلاق و حضانت با مردان است. زنان ایـن قـانون را تهدیدی علیه خود به حساب می آورند؛ همان طورکه بر این باور هـستند کـه خطـر از دسـت دادن بچه ها همیشه آنها را مجبور به تسلیم و سازش و سکوت در روابط نابرابر می کند.

حتی اگر در زندگی حق با آنها باشد، باید با مردانی زندگی کنند که دائم از سوی آنهـا آزار و اذیت می بینند.

نقش های مراقبتی زنان

از آنجا کـه مطـابق بـا ایـدئولوژی هـای رایـج و متعـارف، نقش های عاطفی و مراقبتی به زنان اختصاص داده مـی شـود، زنان نیز مطابق فرایندهای جامعه پذیری، خود را ناگزیر به انجام آن نقش ها مـی داننـد. از ایـن رو، نقش های مراقبتی زنان همواره آنها را در موضعی قرار می دهد که بیشتر از بقیه اعـضای خانواده درباره فراز و نشیب دیگر اعضای خانواده، حتی آنجـا کـه موضـوع بـه مـسئولیت هـای شخصی افراد برمی گردد، احساس نگرانی کنند. به عنوان مثال، زنـان مـسائلی از قبیـل افـت تحـصیلی بچه ها و توفیق نداشتن آنها در پیدا کردن کار و شکست مردان در محیط های کـاری را جـزء مسائل خاص خود دسته بندی می کنند. مسائل آنها حول مسائل خانواده می چرخد.
ایـن موضوع به نحوی به نقش وابسته زنان به دیگران تأکید می کند.

شاید ایـن موضـوع بـه نحـوه توسعه هویت زنان برمی گردد که معمولاً متفاوت از مردان است.

پسران و دختران در توسعه هویت خود باید از والدین خود جـدا شـوند؛ ولی این جدایی برای پسرها و دخترها متفاوت است. دختران چون خودشان را با مادرانـشان مقایسه می کنند، این گسستگی صورت نمی گیرد و نوعی وابستگی در آنهـا دیـده مـی شـود؛ درحالی که پسرها چون باید با پدرانشان همانندسازی می کنند و پدر غالباً به خاطر نقـش هـای ابزاری غایب است، این گسستگی سریع انجام می شود.

خود نامرئی

زنان نه تنها در عرصه عمومی به وسیله مردان و ساختار مردسـالاری بـه حاشـیه رانـده می شوند و با آنان به گونه ای برخورد می شود که موجوداتی نامرئی هستند؛ بلکه در عرصـه خصوصی نیز با غرق شدن در نقش های مادری و مراقبتی و ترجیح دانـستن خواسـته هـای
دیگران بر خود، خود را فراموش کرده و خواسته های خود را نادیده می گیرنـد و بـا نـوعی خود نامرئی ظاهر می شوند.

کارگران نامرئی فضای خانگی

به نظر می رسد برخی از زنان خانه دار، خـود را کـارگرانی در فـضای خانگی می بینند که نامرئی هـستند. ممکـن اسـت ایـن موضـوع بـه نظـر عـده ای سـاده و پیش پا افتاده بیاید؛ اما درنهایت، انتقادی به زندگی روزمـره اسـت.

خشونت های خانگی

یکی از مسائل جدی که زنان را در خانواده تهدید می کند، خشونت های خانگی است.

با اینکه خشونت های خانگی پدیده ای اجتماعی است، زنان آن را موضوعی خصوصی تلقی می کنند و کمتر راجع به آن حرف می زننـد. آسـیب پذیری زنـان در مقابـل خـشونت نیـز انعکاس بی قدرتی نسبی آنها در ازدواج است و آنها بـه علـت موقعیـت و وضـعیتی کـه دارند، تسلیم شده و سازش می کنند.

مسائل روحی و روانی

در بیان مسائل و مشکلات اجتماعی ، زنان بعضاً خود را مسئول و مقصر مـی داننـد. بـه نظر می رسد، چون زنان نمی توانند عینیت و واقعیت را دگرگون کنند، سعی مـی کننـد ذهنیـت خود را تغییر دهند و این موضوع باعث بروز اضطراب و افسردگی برای آنها شده اسـت.
زندگی با این فکر که هر چه پیش آمده به دلیل اشتباهات خود اسـت، باعـث فرسـایش روح و از دست دادن شادابی و طراوت جسمی و روحی زنان می شود.


برچسب ها:, , , , , ,
تمام حقوق مادی و معنوی برای پایگاه خبری عصر زنان محفوظ است