در سال های اخیر معلمان را درگیر رتبه بندی مبهمی ساخته ایم که به خیال باطل سبب رشد و ترقی و کیفیت آموزش و حرفه معلمی شود، در حالی که با وعده های افزایش حقوقی که از ثمره این نوع رتبه بندی نصیب معلمان می شود، تمرکز آنها را از روی دغدغه اصلی آنها که تربیت دانش آموزانی کارآمد است، دور ساخته و آن ها را در تکاپوی مسیر های عجیب و غریبی برای بالا و پایین کردن رتبه ها رهنمون کرده ایم.
به گزارش عصر زنان، بازار وعدهها هرسال داغتر میشود. وعده هایی که هرگز به درستی عملی نشده اند. در حالی که شرایط باید به گونه ای رقم بخورد که تمرکز معلمان فقط و فقط بر روی آموزش و پرورش متمرکز باشد، اما این مهم هیچ گاه محقق نشده است و لذا آسیب های آن مستقیم به جامعه و دانش آموزان وارد می شود.
معلمی می گفت:« امسال در مدرسه ای که تدریس می کنم، وقتی از جلوی تابلو می خواهم به طرف بچه ها بچرخم، باید مراقب باشم که پای دانشآموزان ردیف جلو را لگد نکنم. ۳۹ نفر دانش آموز که حتی پشت در کلاس هم نیمکت است، پنجره ها را باز می کنیم، تا بلکه هوای کلاس کمی بهتر شود. در برخی از کلاس ها امکان رفتن به نیمکت های پشتی را هم نداریم. اینها را که تعریف می کرد، مربوط به مدرسه ای در تهران است؛ حال دیگر سختی کار معلمان در روستاها و مناطق صعبالعبور ناگفته پیداست.
معلمان دلسوز و فعال و مهربانی که برای دانش آموزانشان علاوه بر آموزش، پرستار، روانشناس و مددکار اجتماعی، مشاور والدین و تقریباً یک پدر و مادر هستند. معلمان ایرانی که گاه حتی با کمترین امکانات در مدارس شاهکار می آفرینند.
در سال های اخیر معلمان را درگیر رتبه بندی مبهمی ساخته ایم که به خیال باطل سبب رشد و ترقی و کیفیت آموزش و حرفه معلمی شود، در حالی که با وعده های افزایش حقوقی که از ثمره این نوع رتبه بندی نصیب معلمان می شود، تمرکز آنها را از روی دغدغه اصلی آنها که تربیت دانش آموزانی کارآمد است، دور ساخته و آن ها را در تکاپوی مسیر های عجیب و غریبی برای بالا و پایین کردن رتبه ها رهنمون کرده ایم.
مشاهدات و تجارب زیست امروز نشان می دهد، نه تنها نتوانستیم جایگاه موثر معلم را کمی نزدیک تر به منزلت و کیفیت معلم در سراسر جهان سازیم؛ بلکه شواهد حاکی از آنست که از قدر و منزلت معلم و نقش بی بدیل او در ساخت آینده سازان کشور کاسته شده است.
اکنون که کار به جایی رسیده است که در میانه مسیر پی برده ایم، سیاست های آموزشی راه به بیراهه برده اند ، معلمان را تنها فاعل و مسئول یافته ایم ؛ در حالیکه استراتژی آموزشی ایجاب می کند که معلم، خود آموزش مطلوب ببیند تا توانایی ارائه آموزش مناسب به دانش آموزان را در همه زمینه ها اخص ( پرورش ) و نه تنها محفوظات بدست آورد .
معلمی حرفه ای است که باید همراه با علاقه و عشق مفرط به کودکان و نوجوانان و محیط کارشان باشد ،زیرا معلمان باید از جان خود مایه بگذارند تا بتوانند به وظیفه اصلی خود عمل کنند . بنابراین با توجه به فشارهای گوناگونی که از نواحی مختلف به معلم وارد می شود نمی توان انتظار ایجاد یک آموزش و پرورش متعالی وپیشرفته را داشت .
هرگاه در جامعه ای آموزش درقله هرم سیاست های کشور قرار گیرد، می توان انتظار جامعه ای پویا و پیشرفته داشت. آموزش و پرورش هر دو در معنای معلم است که مفهوم واقعی پیدا می کند . برای معلمی که درگیر دغدغه حقوق و معیشت خویش باشد ، بسیار سخت خواهد بود که از عهده مسئولیت آموزش و پرورش نسل آینده بر آید. وجود تورم فزاینده برای قشر معلمان با حقوق و مزایای ثابت و عدم تعادل بین درآمدها و هزینه های آنها و فشارهای ناشی از رتبه بندی بی حاصل، موجب بروز فشار روانی در معلمان می شود و زمینه های ظهور امراض جسمانی ، روانی را در آن ها فراهم می آورد .
در بسیاری از نقاط جهان ، معلمان نمونه، برای مطالعه بیشتر و کسب تجربه به سفرهای خارجی اعزام می شوند؛ در حالی که این قشر شریف و فرهیخته اگر روزی سودای سفر به سرشان بزند، می توانند از اقامتی دلنشین در کلاس های درس مدارس شهرهای مختلف که با موکت آذین شده، بهره ببرند .
جایگاه یک معلم در هر کشوری را می توان با میزان اهمیتی که به علم آموزی ، تعلیم و تربیت داده می شود ، سنجید و مشخص کرد و به درستی که معلمی در کشور ما فراتر از یک شغل است .
دغدغه این روزهای معلمان آموزش بهتر و با کیفیت تر دانش آموزان است ، در حالی که اجرا نشدن صحیح قوانین و تبعیض میان معلمان، گاه مسیر را برای چنین راه پرنشیبی سخت تر می کند .
خواسته به حق معلمان تنها معیشت نیست ، بلکه منزلت نیز هست . لازم است، معیشت و منزلت معلم به گونه ای باشد تا بهترین ها متقاضی شغل معلمی باشند . وضعیت زندگی معلمان سرپرست خانواده و روی آوردن برخی معلمان به مشاغل دوم، مانند آژانس های مسکن و خدمات جابجایی مسافران درون و بین شهری گواهی بر این ادعاست که منزلت شغل معلمی در جایگاه واقعی خود نیست . مشکلات اقتصادی روز به روز بزرگتر می شوند و از اهمیت و حساسیت بیشتری برخوردار می گردند .
مشکلات معیشتی و اقتصادی در بین جامعه فرهنگی به انضمام سیاست های غلط نظام آموزشی ،مشکلات عدیده ای را سبب شده است؛ به این معنی که دغدغه مشکلات اقتصادی و فراموش شدن فلسفه اصلی رتبه بندی به کلاس های درس کشیده شده است و همین مساله باعث شده است، نظام آموزشی کشور طی سال های گذشته به شدت آسیب ببیند .
چنانچه این مهم را قبول داریم که آینده یک جامعه به دستان یک معلم رقم می خورد و اگر کیفیت معلم پایین باشد ، دانش آموز هم آسیب می بیند؛ باید بپذیریم نباید امروز معلمان دغدغه معیشت و نابرابری داشته باشند تا بهتر بتوانند با تعامل اثر بخش و به روز رسانی پیوسته اطلاعات به شادابی مدارس نیز کمک کنند .
اگر معلم همچنان مصمم و با اراده بیشتر در مسیر آموزش و پرورش باقی بماند ، به طور قطع بسیاری از معضلات این روزهای آموزش و دانش آموزان حل می گردد.
– مهدیه ملک شیخی تحلیلگر مسائل اجتماعی