عصر زنان

«شادی» چه جایگاهی در زندگی زنان ایرانی دارد؟

احساس خوشبختی زمانی حاصل می‌‌شود که فرد از تهدیدها رهایی یابد و بتواند از فرصت‌‌های موجود در زندگی بهره گیرد. در این صورت، زنان به‌منزلۀ نیمی از افراد جامعه قادرند ایده‌‌ها، خواسته‌‌ها و تمایلات خود را آزادانه مطرح کنند و قابلیت‌‌های خود را به فعلیت رسانند. در غیر این ‌صورت، نبود فرصت‌‌های بهینه برای شکوفایی زنان، آنان را دچار محرومیت می‌‌کند که نارضایتی از زندگی را به‌ همراه دارد. هرچه میزان نارضایتی زنان از امکانات، فرصت‌‌ها و … افزایش یابد، از میزان شادزیستی آنها کاسته می‌‌شود.

به گزارش عصر زنان، شادی زنان فرایندی چندبعدی است. هدف از توسعه رسیدن به وضعیتی اسـت کـه در آن، ضمن افزایش منابع ارزشمند جامعه، دسترسی اکثریت جامعه به آن منابع افزایش پیدا کند و امکان استفاده شهروندان از آن منابع، امکانات و فرصت ها مهیا شود؛ به طوری کـه براسـاس مجموعه مباحث انواع توسعه و شادی از دیدگاه اندیشمندان، دسترسی عادلانه و استفاده از منابع و امکانات متعدد در یک جامعه می تواند نقش عمده ای در ایجاد هیجانات خوشـایند، به ویژه شادی، در افراد جامعه داشته باشد.
متأسفانه گاه در جامعه امروزی ما، بنا به تعبیرهای غلط و بدون استدلال، تفکر شادی مطرود شده است ؛ به رغم آنکه در فرهنگ دینی ما شادی و نشاط از آموزه های محکم و انکارناپذیر است.
برخی به غلط اندوه و گوشه نشینی را جایگزین شادی کرده اند. تا جایی که آثار زیان بار آن، هر روز بیش از پیش نمایان می شود.
مشاهدات اجتماعی بیانگر افول فرهنگ شادی در جامعه ایرانی است. آمارها پیوسته جایگاه نسبتاً پایین ایران را در پیمایش های استاندارد شادی در سطح جهانی نشان می دهد.

 

کشورهای شاد و غمگین جهان کدامند؟

گزارش جهانی شادی ۲۰۲۳ نشان می‌دهد که کشورهای شمال اروپا مطمئنا در مورد رفاه جمعیت خود به درستی کار می‌کنند و این امر به ویژه در مورد فنلاند صادق است که برای ششمین بار متوالی عنوان شادترین کشور جهان را به دست آورده است.
در این رتبه‌بندی ایران در جایگاه ۱۰۱، عراق در رده ۹۸ و کشورهای ترکیه، پاکستان و هند به ترتیب در رتبه ۱۰۶، ۱۰۸ و ۱۲۶ قرار گرفته اند.
از سوی دیگر مقایسه تجربه زنان و مردان در مؤلفه های مربوط به شادی و کیفیت زندگی، آسیب پذیری بالاتر دختران و زنان (به ویژه در گروه های سنی جوان تر) را در شاخص هایی چون امید به زندگی، افسردگی و مشکلات روحی و نارضایتی از تجارب فراغتی خویش نشان می  دهند. به نظر می رسد زمینه ها و شرایطی چون امکانات و ساختارهای تفریحی و فراغتی ناکافی، فشارهای مربوط به نقش های چندگانه، برخی محدودیت های اجتماعی و حساسیت های فرهنگی، بازنمایی های نادرست از ارزش ها و رفتارهای مربوط به شادی و عواطف مرتبط با آن در مجموع، زنان را در موقعیت آسیب پذیرتری قرار می دهد.

بدیهی است که انرژی عاطفی پایین و افول هیجانات مثبت دختران و زنان هزینه های اجتماعی و اقتصادی سنگینی را متوجه جامعه ساخته و سطح پایین رضایت از زندگی آنها را به دنبال خواهد داشت. این نارضایتی ها به نوبه خود گرایش های منفی به کل جامعه را به دنبال دارد. به یقین دوره های طولانی برآورده نشدن آرزوها و انتظارات، موجب ظهور نگرش های بدبینانه ای می شود که این بدبینی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.
از ســوی دیگــر تــأثیر تغییــرات در الگــوی گــذار و غیرخطــی شــدن و غیــر اســتاندارد شــدن آن بــر زنــدگی زنــان بــیش از مــردان بــوده اســت . افــزایش ســن ازدواج، تــأخیر و کــاهش فرزنــدآوری، توجــه بیــشتر بــه تحــصیلات عــالی، تمایــل روزافـزون بـه ورود بـه بــازار کـار، علاقـه بـه حــضور بیـشتر در حـوزه عمــومی و مصرف عرصه های فراغتی، ازجملـه نـشانه هـای تغییـر بیـشتر در عـادت واره هـای زنـان است. به رغـم ایـن تحـولات، مطالعـات موجـود نـشان مـی دهنـد کـه برای دختـران در فرهنـگ و جامعـه ایـران محـدودیت هـای رفتـاری بیـشتری وجـود دارد و دختــران از نظــر فــضا و فعالیــت هــای فراغتــی در دســترس، بــا مــشکلات فراغتــی بیــشتری مواجــه هــستند.

فرصــت هــا و شرایط تولید کننده نـشاط در چرخـه زنـدگی عـلاوه بـر زمینـه هـای فرهنگـی، ارزشـی و ساختاری، وابـستگی زیـادی بـه پـذیرش و یـا تغییـر نقـش هـای هنجـاری (ماننـد ازدواج و مــادری) دارنــد. عاملیــت و نیــز آزادی عمــل آنهــا در تــدارک، انتخــاب، مــشارکت و تفــسیر فرصــت هــای مفــرح، آشــکارا از اقتــضائات دوره زنــدگی و موقعیت و تجارب نسلی آنها تأثیر می پذیرد.
به طور مسلم، ابراز خـود، تحقـق خـود واقعـی و پذیرفتـه شـدن از سـوی دیگـران (خـانواده، جامعه و حکومـت )، مـسئله ای اسـت کـه موجـب احـساس خرسـندی در فـرد مـی شـود. در واقـع فاصــله گـرفتن از خـود واقعــی، بـازی نقـش و گذاشتن ماسـک بــر صورت، بـه گونـه ای کـه اطرافیـان یـا حکومـت تمایـل دارنـد، مـوجی از اضـطراب و نارضـایتی درونـی در دختـر ان و زنـان، بـا حفـظ ظـواهر، بـه وجـود مـی آورد و موجـب رواج دورویـی و دروغ مـی شـود.
بنابراین این مسئله اشـاره بـر ایـن دارد که فـرد بـه دور از برخـی محـدودیت هـای قواعـد رسـمی، آداب تحمیلـی و نظـارت های افراطی خانواده باید بتواند آن طور که واقعـاً هـست، رفتـار کنـد . بـه بیـان دیگـر بـدون محدودیت و اجبـار هنجارهـایی سـخت گیرانـه، بتوانـد بـه شـکلی کـه خـود دوسـت دارد، فکر کند و عمل کند . در ایـن حالـت افـراد خـود را مـسلط بـر احـساس خویش یافته و می توانندخود واقعی و دلخواهشان را تحقق بخشند.

فردگرایی جدید

فردگرایــی (تــرجیح منــافع خــود بــر دیگــران ) یــک عامــل مهــم در افــزایش تجربــه شــادی بــه شـمار مــی آیــد.
شادی در بیشترِ کشورهای پیـشرفته، نـه ناشـی از افـزایش میـزان مـصرف، بلکـه از طریـق ایجاد فرهنگ فردگرایانـه ای اسـت کـه درآن افـراد بـه پیگیـری شـادمانی فـردی شـان بـه دور از تـشریفات والتزامـات اجتمـاعی، ترغیـب و تـشویق مـی شـوند. امـا در کـشورهای در حـال توسـعه ماننـد ایـران هـیچ کـدام از دو مفهـوم بــه طــور مطلــق وجــود نــدارد و همــین مــسئله (تعــارض در برخــورد دو فرهنــگ فردگرایانـه و جمـع گرایانـه) ممکـن اسـت محدودکننـده تجربـه بیـشتر شـادی شـود.
براسـاس شواهد، مـی تـوان گفـت دختـران نوجـوان و جـوان، فردگراتـر به نظر می آیند؛ درحالی کـه در بـین زنـان میانـسال گـرایش هـای نـوع دوسـتانه و جمـع گراییِ بیشتری دیده می شود . وجـود گـرایش هـای جمـع گرایانـه در دنیـای امـروز کــه همــه چیــز در حــال فــردی شــدن اســت، مــی توانــد موجــب ســرخوردگی و افسردگی فـرد در صـورت بـرآورده نـشدن انتظـارات از سـوی دیگـران باشـد .
فردگرایی در جامعه مـدرن غربـی نـه تنهـا موجـب ناشـادی و افـسردگی نمـی شود، بلکه بنا بر گـزارش هـا در ایـن نـوع جوامـع افـراد شـادتر نیـز هـستند و میـزان شــادی و امیــد اجتمــاعی بــالاتر اســت . امــا فردگرایــی مفــرط در جامعــه ای چــون جامعــه ایــران بــه علــت اینکــه هــم عناصــری از مدرنیتــه را داراســت و هــم ســنت ، مــی توانــد نــوعی تعــارض را بــه وجــود آورد.
ایجاد فرصـت هـای جدیـد، تغییـر گفتمـان هـای تجربـه شـادی، کمرنـگ شـدن نگاه جنـسیتی بـه مـسائل، تـرویج فرهنـگ خنـده و شکـستن نظـم و قـوانین خـشک میـدان هـای رسـمی بـرای سـاعاتی در زنـدگی روزمـره بـا تـسهیل قـوانین مدرسـه، تخفیـف حجـم درس هـا و ایجـاد فـضای شـادی و داوطلبانـه در مدرسـه بـه جـای اجبــار، توجــه والــدین بــه نیازهــای فراغتــی فرزنــدان بــه جــای تأکیــد صــرف بــر موفقیـت هـای تحـصیلی؛ گـسترش امکانـات تفریحـی، شایـسته سـالاری در انتـصاب مشاغل، مهیا ساختن شرایط ازدواج ، ایجـاد ایـامی بـه نـام ایـام سـرور در تقـویم ملـی (رایگـان سـازی امکانـات تفریحــی و انـواع کنـسرت هــای موسـیقی، سـینماها بــرای همگــان، در فواصل زمانی مشخص )، کمرنــگ شــدن نگــاه نظــارتی خــانواده، حکومــت و امکان تحقق خـود دلخـوفاه، ایجــاد فراغــت بیــشتر بــه دلیــل داشــتن نقش هـای متعـدد ، افـزایش پـیش بینـی پـذیری و تقویـت ارزش هـای اخلاقـی جامعـه با آموزش صحیح منـابع انـسانی ، راهکارهـایی بـرای افـزاش شـادی دختـران و زنـان در دوره های مختلف سنی است.

شادی برای زنان سرپرست خانواده در دسترس نیست

شادمانی از دید زنان سرپرست خانوار یعنی اینکه از لحاظ عاطفی و مالی، حامی و تکیه گاه مناسبی داشته باشند تا مقداری از نیازهـای اساسـی زنـدگی تأمین شود. همچنین، از دلایل و زمینه های شکل گیـری احساس شادمانی در این قشر از زنان، پیشینه مناسـب، وضـعیت فعلـی منصـفانه و اطمینـان از آینده است و از آنجا که به طور معمول این گروه، دچار طرد اقتصادی و ارتباطی می شوند، هیچ رضایت خـاطری از ایـن سـه وضـعیت ندارند و لاجرم از ایـن احسـاس و پیامـدهای مثبـت آن محرومند.
احساس خوشبختی زمانی حاصل می‌‌شود که فرد از تهدیدها رهایی یابد و بتواند از فرصت‌‌های موجود در زندگی بهره گیرد. در این صورت، زنان به‌منزلۀ نیمی از افراد جامعه قادرند ایده‌‌ها، خواسته‌‌ها و تمایلات خود را آزادانه مطرح کنند و قابلیت‌‌های خود را به فعلیت رسانند. در غیر این ‌صورت، نبود فرصت‌‌های بهینه برای شکوفایی زنان، آنان را دچار محرومیت می‌‌کند که نارضایتی از زندگی را به‌ همراه دارد. هرچه میزان نارضایتی زنان از امکانات، فرصت‌‌ها و … افزایش یابد، از میزان شادزیستی آنها کاسته می‌‌شود.
لذا با عنایت به جایگاه ارزشمند وجودی زن در خانواده ضروری به نظر می رسد کمی بیشتر در این باره تامل کنیم.

– مهدیه ملک شیخی تحلیلگر مسائل اجتماعی


برچسب ها:
تمام حقوق مادی و معنوی برای پایگاه خبری عصر زنان محفوظ است