دکتر کلاریسا پینکولا استس در زنانی که با گرگها میدوند با استفاده از گنجینه غنی داستانهای اساطیری، کهن الگوها، افسانههای پریان و قصههای ملل راه اتصال مجدد به این نیروی قدرتمند و سالم طبیعت غریزی زنان را نشان میدهد.
الهام بخشی توصیههای یک صد زن سازنده هنرمند و کارآفرین در کتاب “وقتی زنان بخواهند”.
مانند کوه یخ، زنان امروز آهسته و همه روزه زمینههای اقتصادی را تصرف میکنند و جهان نویی میسازند. جامعه بسیار آهسته به سوی جهان همکاری گام برمیدارد که در آن شایستگی از سوی هر کس زن یا مرد شناخته، ارزشیابی و به کار گرفته میشود.
خشونت از سطح فرد تا ساختارها از سطح خرد تا کلان و از کف خیابان در نزاع کلامی و رفتاری دو راننده تا دعوای سران قدرت در جامعه همه و همه نشانگر وجود بحرانی در جامعه است که در چند دهه اخیر تشدید شده است.
دو کتاب «قرمز آلیزارین» نوشته نازی اسدی، و «زندگی و تفکر هایدگر:نازیسم، زن و فلسفه» نوشته آلن بدیو و باربارا کاسن با ترجمه میترا سرحدی راهی بازار کتاب شد.
زنان به عنوان نیمی از جمعیت فعال جامعه همواره در معرض شدیدترین برخوردها قرار داشته اند. از یک سو تحت سیطره عوامل سودجوی حاکم بر جامعه بوده و از سوی دیگر مورد پرخاش و ستمگری مردان همان جامعه قرار دارند و یا به عبارت دیگر، هم کارفرمایان از آنها بهره کشی می کنند و هم در خانه ستم می بینند.
نیم قرن قبل زنان در ۳۰ یا ۳۵ سالگی پیر تصور می شدند؛ اما نسل بعد از سال های جنگ دوم جهانی برای «پیر شدن و جا افتادگی» تعریف جدیدی ارائه می دهند.
دختران و زنان جوان مهاجری که روستاهای فقیر وطن خود را برای رویاهایشان و پیشرفت و ساخت زندگی فردی شان ترک کردهاند و راه خود را از خط مونتاژ کارخانه ها تا رتبه های بالای مدیریتی باز کردهاند. دخترانی با داستان منحصر به فرد خود که در یک چیز مشترک اند: جست و جوی پایان ناپذیر.
در حقیقت فهم چگونگی تغییر الگوی زندگی زنان مصاحبه شونده مهمترین هدف کتاب “دفترچه خاطرات ۱۶ زن ایرانی در قلمرو زندگی روزمره” است.
دختری با هفت اسم، نام کتابی است که داستان فرار دختری از کره شمالی را نقل می کند.
شغل های بیرون و داخل خانه ما_ چه فقط یکی از آنها را داشته باشیم، چه کمی از هر دو و چه مقدار زیادی از هر دو همان جاهایی هستند که ما می توانیم خودمان را در آنها پیدا کنیم. هیچ یک از آنها بهتر از دیگری نیست.
تغییرات بدنت تو را نگران کرده اند؟ نگران نباش، این تغییرات برای دختر های دیگر هم پیش می آید و آنها را هم نگران می کند.
تا به حال این فکر به سرتان زده که آن قدرها هم که باید خوب نیستید؟ که به اندازۀ کافی لاغر نیستید؟ که مادر بدی هستید؟ آیا این فکر به سرتان زده که لیاقتتان همین است که با شما بدرفتاری شود؟ که هیچ ارزشی ندارید و هرگز به جایی نخواهی رسید؟ تمامی اینها دروغ است.