کسی تصمیم نگرفته است پدرسالاری مورد تردید واقع شود، اما در عمل بر اساس یک سری فرایندهای واقعی (مشارکت زنان در امور اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی) اتفاق افتاده است؛ در نتیجه امکان بازگشت به وضع پیشین وجود ندارد.
این انتظار که مادر در رابطه با فرزندانش نقش پرورشی و پدر نقشی دورادور داشته باشد، منصفانه نمیتواند باشد.
در بیشتر مواقع زمانی که به زنان پیشنهاد میشود، در طی روز کارهای لذت بخشی را در مراقبت از خود انجام دهند، میگویند وقت این کار را ندارند. چنانچه شما هم مانند این خانمها هستید؛ از خود بپرسید از انجام دادن چه کارهایی میتوانید صرف نظر کنید تا کمی به خودتان برسید. دیری نمیگذرد که به این مهم عادت میکنید و طبیعت دوم شما میشود.
افراد بنا به دلایل مختلفی از جمله: کنجکاوی، تنوع طلبی، انگیزه تجربه کردن ، مبارزه با ناکارآمدی و کسب اعتماد به نفس، سرگرمی، گریز از واقعیت، مشکلاتی در رابطه با صمیمیت، انتقام و کنجکاوی جنسی، وارد روابط فرا زناشویی می شوند.
همه ما به شکلی خود را حق به جانب می دانیم. همه ما به شکلی فکر می کنیم که طرف مقابل متوجه درست بودن حرف ما خواهد شد.
به جای اینکه بر اساس حالت ظاهری همسرم تصمیم بگیرم، به این نتیجه رسیدم مادام که مستقیم حرفی را نزده است، روی کارش و منظورش قضاوت نکنم.
متاسفانه مسئلهای که بعضا قبح دارد، آن را پنهان نگاه می دارند، تا به اصطلاح قبح آن شکسته نشود؛ در نتیجه آموزش و مشاوره اجتماعی هم در خصوص این رخداد، تعریف نشده باقی می ماند. در آخر آسیب های ناشی از آن به مراتب شدیدتر و پیچیده تر شده و از زیر پوست جامعه به سطح جامعه آمده، لذا خسران بیشتری را موجب می شود.
«عقده ی سیندرلا» یک سندرم و عارضه ای روانی _ رفتاری در رابطه با ازدواج است که کنایه ای منفی گرا به ساختار داستان فراگیر سیندرلا است.
شرایط نامطمئن به عنوان ویژگی فعلی جامعه، مانع بزرگی در مسیر ازدواج جوانان است. در حالیکه آینده شغلی و شرایط کاری نامشخص و نامعلوم است، نمی توان انتظار داشت برای ازدواج اقدامی صورت گیرد.
پدید آمدن اختلاف و تعارض بین زن و شوهر طبیعی است. به دلیل ماهیت کنش ورزی همسران گاهی پیش می آید که اختلاف دیدگاه روی دهد یا نیازها برآورده نشود؛ در نتیجه همسران نسبت به یکدیگر احساس خشم، ناامیدی و ناخشنودی می کنند.