پیام جامعه به وضوح این است که تنها مادران شاغلی را تحمل میکند که بهای کار خود را بپردازند، مرخصی زایمان یا تلفیق مادر بودن با شاغل بودن هنوز یک حق اساسی تلقی نمیشود؛ هرچند که خانوادههای بسیاری در حال حاضر برای دور نگه داشتن خانواده از فقر به درآمد مادر تکیه دارند.
زنان به لحاظ فرهنگی و اجتماعی به این باور رسیده اند که خشونت علیه آنها امری عادی و حتی در شرایط خاصی توجیه شده است.
آن گونه که زنان می گویند، جامعه وادارمان می سازد که در میان بسیاری از نقش های پیچیده نوسان کنیم و موجب می شود که همیشه تا اندازه ای غیرقابل اعتماد، متناقض و مایه ی شرمساری باشیم.
از اینکه دانشگاه، دیگر به همگان تعلق دارد و نه به عده معدود “نخبگان” خرسندیم، اما بیم آن می رود که معیارهای یادگیری، خلاقیت و نوآوری افول کنند و کیفیت و کمال به مفاهیم پوچ و بی معنا تبدیل شوند، و به تعبیر اندیشمندی از دانشگاه جز ویرانه ای آباد به جای نماند.
کارگری تو خونه های مردم، آینده شغلی نداره، فقط می تونیم خرج یه روز و یه ماهمون رو دربیاریم و دستمون جلوی کسی دراز نباشه، وگرنه نه بازنشستگی داره و نه حمایتی …
تجربه زیسته زنان در جامعه ما نشان می دهد، علاوه بر فقدان حمایت های اجتماعی، شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز تک فرزندی را بیشتر ترویج می کند. فضای حاکم بر جامعه، محیط کار، محیط زیست، رسانه ها و … همگی مکانیزم هایی قوی برای افزایش خانواده هایی خواهد بود که علیرغم تمایل زیاد برای داشتن فرزند دوم، تک فرزندی را انتخاب می کنند.
فرزندان ما موهبت های با ارزشی هستند که هرگز نباید بدیهی انگاشته شوند و زندگی آن قدر غیر قابل پیش بینی است که هیچ کدام نمی دانیم امروز آخرین روز زندگی هست یا نه؟
لیلا فقط ۱۶ سال دارد که داستان ازدواجهایش غمانگیزتر از خواهرش است: «۱۰ ساله بودم. عاشق درس و مدرسه. در همان سن خانوادهام به زور شوهرم دادند.
برچسب بارداری ناموفق یا بارداری هایی که به سقط منجر می شود یا به سرانجام نمی رسد، نیز به اندازه نازایی آزاردهنده است.