حتماً شما برای برقراری ارتباط با فرزندتان شیوه معینی دارید. میتوانید آن را به عنوان سبک فرزندپروری خود در نظر بگیرید. این سبکها فرزندان را به باورهایی هدایت میکند که زمینه ساز رفتار روزمره کودکان و بزرگسالان آینده می شود.
به گزارش عصر زنان، شما برای پرورش فرزندتان راههای زیادی در پیش دارید.
حتماً شما برای برقراری ارتباط با فرزندتان شیوه معینی دارید. میتوانید آن را به عنوان سبک فرزندپروری خود در نظر بگیرید. این سبکها فرزندان را به باورهایی هدایت میکند که زمینه ساز رفتار روزمره کودکان و بزرگسالان آینده می شود.
* وقتی والدین مرتب دستور بدهند، بعضی از فرزندان احساس میکنند، باید دعوا و رقابت در پیش بگیرند. برخی از آنها به این باور میرسند که راه دستیابی به احساس تعلق، رئیس بودن است.
پدران و مادرانی که از این سبک تربیتی پیروی میکنند، محدودیتهای غیرمنطقی را برای کودکان در نظر میگیرند و برای فرزندانشان آزادی اندکی قائل میشوند و یا اصلاً آزادی نمیدهند.
این سبک فرزندپروری، والدین بسیار سختگیر و انعطاف ناپذیر را میطلبد که مقررات زیادی وضع کرده و از کودکان انتظار دارند این مقررات را مو به مو اجرا کنند و ناگزیر برای اینکه فرزندانشان را در خط مطلوب خود نگه دارند، دست به تنبیه و تشویق میزنند.
چنانچه فرزندان نافرمانی کنند، والدین سختگیر ممکن است فریاد بزنند، سرزنش کنند، یا حتی آنها را کتک بزنند و در نتیجه باعث احساس بیپناهی در فرزندان خود شوند. کودکان نیاز دارند احساس کنند، کنترل اوضاع را در دست دارند. به این منظور ممکن است در ارتباط با سایر کودکان از اعمال والدین خود تقلید کنند. آنها میبینند که بزرگسالان در برخورد با مشکلات صدای خود را بلند کرده، دست به پرخاشگری میزنند و بنابراین تصور میکنند، فریاد کشیدن و کتک کاری راههای صحیح حل مسائل هستند.
* وقتی والدین اهل تسلیم شدن باشند؛ بسیاری از فرزندان به این باور میرسند که خواستههای هیچ کس دیگری مهم نیست و فقط آنچه به خودشان مربوط است، اهمیت دارد.
والدین تسلیم شده را میتوان والدین «لوس کننده» هم نامید. این دسته از والدین هیچ محدودیتی قائل نمیشوند و محدودیتهایی را که در نظر میگیرند، غالبا لغو میکنند. فرزندان این گونه والدین بدون داشتن خطوط راهنمای معین، بزرگ میشوند.
آزادی بدون محدودیت یعنی ایجاد دردسر برای همه. چرا؟
زیرا زندگی در جامعه محدودیتهایی دارد و کودکانی که در رفتارشان هیچ محدودیتی نداشته باشند، از جهت رفتار در جامعه چالش خواهند داشت.
کودکان بدون اعمال محدودیت در یادگیری مسئولیت پذیری دچار دردسر خواهند شد؛ آنها ممکن است در کنار آمدن با مردم با مشکل مواجه شوند؛ چون معمولاً یاد میگیرند هر کاری دوست دارند، می توانند انجام دهند. آنها احترام به احساسات و حقوق دیگران را نمیآموزند و متوجه نمیشوند که مردم در برابر یکدیگر مسئولند.
* وقتی والدین حق انتخاب میدهند، فرزندان یاد میگیرند که همکاری با مردم راهی برای با هم زیستن است. آنها به این باور میرسند که همه مردم مهم هستند.
سبک آزادمنشانه همان آسان گیری نیست. بلکه بین آزادی یا حقوق و محدودیتها و مسئولیتها تعادل برقرار میکند. این سبک کمک به کودکان برای مسئولیت پذیری را با انجام دو کار هدف قرار میدهد:
_برای کودکان محدودیت در نظر میگیرد.
_ در چهارچوب آن محدودیت به کودکان حق انتخاب میدهند.
والدین آزادمنش فرزندانشان را به سویی میبرند که خودشان تصمیم گیری کنند. آنها نظر فرزندانشان را در مورد بعضی از تصمیم گیریهای خانوادگی میپرسند و به این ترتیب به آنها نشان میدهند که برای رای و نظرشان احترام قائلند.
به بیان بهتر دادن حق انتخاب به کودکان راهی است برای کمک به آنها تا مسئولیت پذیرتر شوند.
لذا وقتی کودکان در تصمیم گیریها شرکت میکنند، یاد میگیرند که روی انتخابهایشان حساب میشود. آنها همچنین میفهمند که بعضی از انتخابها برای آنها مسئولیت آور است.
اکنون انتخاب با شماست.
کدام سبک فرزندپروری میتواند به شما کمک کند تا در راستای فرزندپروری به هدفهایتان برسید.
دستور صادر کردن، بی تفاوت شدن یا حق انتخاب دادن؟؟؟
البته این نکته مهم را فراموش نکنیم که تعداد کمی از افراد تنها از یک سبک فرزندپروری پیروی میکنند.