عصر زنان

کودکم حالت خوب است؟ راه به کجا برده‌ایم؟

قبول ندارید که بچه های ما پر از حرف های ناگفته اند که فرصت نشده در آغوش ما بگویند؟ غرق کتاب و دفترش کرده ایم؛ اما از دفتر ناخوانده زندگی چیزی نگفته ایم. از او ایراد میگیریم، غرق تکنولوژی توهم آمیز امروزی شده؛ در حالی که نفهمیدیم در تنهایی خود فرو رفته است.

به گزارش عصر زنان، نمی شود کاری کرد، تلاشی کرد، در نظام آموزشی مان شعفی، هیجانی، عزمی ایجاد کرد. حال که در خانواده‌هایمان رمقی باقی نمانده، هم‌صحبتی باقی نمانده، مدرسه را مجالی دل انگیز تر برای فرزندانمان فراهم سازیم.
هر چه باشد؛ مگر کسی غیر از همین کودکانمان مملکت را در دست می گیرند، ما که به اصطلاح کارهایمان را کرده‌ایم و الکمان را آویخته ایم.

قبول دارید تنهایشان گذاشته‌ایم؟
نگاهی به جرم و جنایت ها و خودکشی ها که می اندازیم، دلمان به درد می آید که چگونه می شود دسته گل هایمان، کودک نوپای دیروزمان در نوجوانی و گاه عنفوان جوانی تمام آمال و آرزوهایش به خاکستر تبدیل می شود گرچه آمار دقیقی از میزان خودکشی کودکان و یا دانش آموزان در دست نیست؛ اما همان هایی که گزارش می‌شوند نیز کم نیستند و یا کودکان و نوجوانانی که به دلیل ارتکاب جرم و جنایت در مراکز اصلاح و تربیت به سر می‌برند و تاسف بارتر آنکه عده ای در انتظار سن قانونی هستند تا قصاص شوند.
در کشورهای توسعه یافته هم چنین مواردی به وفور یافت می‌شود و رشد بیمارگونه جرم و جنایت و خودکشی در میان کودکان و نوجوانان مسئله‌ای است که اکنون باید وارد عمل شد یک لحظه درنگ کنید از این دو ماراتونی که جامعه ما را به خود می خواند، دست بکشید، بایستیم، نگاهی کنیم به پشت سر، تصورم این است که به این نتیجه رسیده ایم که هر کدام از ما در وجودمان تنهاییم و این را در قبال فرزندانمان نیز پذیرفته ایم که آنها باید مسئولیت زندگیشان را از همان لحظه تولد بپذیرند.
خسته است، ناتوان تر از آن است که کوله اش را بردارد، کیفش را پشتش می‌اندازیم و روانه جای دیگری غیر از همنشینی با پدر و مادرش می کنیم و دیر هنگام وقتی حتی کوچکتر از آن است که خود به خانه بازگردد، به اقامتگاه برش می گردانیم و باز ما غرق خود و او هم در دنیای خود« اشاره به مهدهایی که تا ساعت های طولانی جایگزین آغوش والدین هستند».
شاید اگر مجالی از دور تند زمان جا بمانیم؛ به کسی یا جایی برنخورد.
ساعتی دست طفلم را بگیرم و تنها گوش کنم.
قبول ندارید که بچه های ما پر از حرف های ناگفته اند که فرصت نشده در آغوش ما بگویند؟!
غرق کتاب و دفترش کرده ایم؛ اما از دفتر ناخوانده زندگی چیزی نگفته ایم. از او ایراد میگیریم، غرق تکنولوژی توهم آمیز امروزی شده؛ در حالی که نفهمیدیم در تنهایی خود فرو رفته است.

من می گویم …
ارزش این را دارد که همه کارهایمان را زمین بگذاریم و به صورت اساسی برای کودک و نوجوان امروز و برومند فردا فکری کنیم.

من میگویم، تو هم بگو …
از یک جایی باید شروع کرد، فشار را از نقطه ای باید برداشت، نظام آموزشی،فرزندانمان را خسته و کسل کرده،، خانواده نیز درگیر مسائل و گرفتاری های خود شده؛ چگونه از چنین وضعی انتظار جوان شاداب و سرزنده و فعال فردا را داشته باشیم؟!
خدا را پررنگ تر کنیم رشته گمشده در این میان ایمان است، اگر هنرمندانه خدا را در نظرشان دلچسب و گیرا کنیم، در حقیقت تکیه گاه مطمئنی برای رفع استرس هایشان یافته‌اند.
ساده به نظر می‌آید در صورتی که چنانچه اختلال های به ظاهر جزئی روانشناختی کودکانمان را با رسیدگی به موقع درمان کنیم؛ نیمی از راه را رفته ایم.
و چه خوب می شود که مهارت های زندگی را به فرزندمان بیاموزیم و نظام آموزشی در این راستا پیشرو باشد. بگذریم از اینکه گاه حتی من پدر یا مادر این مهارت را نیاموخته ام.

– مهدیه ملک شیخی تحلیلگر مسائل اجتماعی


برچسب ها:
تمام حقوق مادی و معنوی برای پایگاه خبری عصر زنان محفوظ است