در طول تاریخ زنها در کلیشههایی گیر کرده بودند که آنها را از لحاظ جسمی و روحی شکننده و ضعیف جلوه میداد، ولیکن زنان امروزی در مقابل این تئوری ایستادهاند.
به گزارش عصر زنان، امروز میتوان فرضیات رایجی را که زنان را از رسیدن به برابری جایگاه شغلی در سیاست، اقتصاد و اجتماع دور میکنند، را به چالش کشید.
گفته میشود دلایلی که برای نرسیدن زنان به موفقیتی مشابه مردان برشمرده میشود، طوری است که انگار مشکل، خود زنها هستند نه فرهنگ. چیزی که آنها نامش را “تعمیر ذهنیت زنان” نامیده اند.
به راستی حکایتهای ساختگی، زنها را از فضای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی عقب نگه میدارد؟
چگونه است که زنان با دارا بودن تحصیلات آکادمیک و تخصصی همچنان نتوانستهاند در شرکتهای تجاری و ادارات دولتی پستهای مهم را از آن خود کنند؟
در راستای کمرنگ کردن این فرضیات نادرست اتفاق خوبی نخواهد افتاد، مگر آنکه بپذیریم دنیا هنوز تحت تاثیر مجموعهای از این فرضیات اداره میشود. حکایتهای ساختگی که زنان را از رسیدن به چیزی شبیه برابری جنسیتی در ردههای بالای شغلی باز میدارد.
داستانهای ساختگی چیزهایی از این قبیل اند:
*کاش زنها کمی جسورتر بودند
*کاش خودشان را جلو میانداختند و خطرات بیشتری را می پذیرفتند
*کاش میتوانستیم زنها را درست تعمیر کنیم
در طول تاریخ زنها در کلیشههایی گیر کرده بودند که آنها را از لحاظ جسمی و روحی شکننده و ضعیف جلوه میداد، ولیکن زنان امروزی در مقابل این تئوری ایستادهاند.
این ذهنیت “تعمیر رفتار زنانه” گناه را بیشتر گردن زنها میاندازد تا گردن مقصر اصلی.
مشکلات ساختاری از زمانی که فضای کاری صرفاً برای یک جنس مذکر طراحی شد به جا مانده و به ما رسیده است.
خلق فضای کاری که زنان بتوانند در آن مدیر باشند، نیازمند آن است که از تعمیر زنها دست برداریم و تمام داستانهای ساختگی را که خوراک این ذهنیت است را برملا کنیم.
جاه طلب نبودن زنها
یادمان باشد رفتار مردانه استاندارد مطلق نیست. رسیدن به هدف مهم است. این مهم را میدانیم، زنان اعتماد به نفس و جاه طلبی را به گونهای متفاوت با مردان بروز میدهند.
بسیار دیده شده است مردان میل دارند در مورد تواناییهای خود در هر زمینهای اغراق کنند، از ریاضیات گرفته تا کارآفرینی. درحالی که زنها خود را دست کم میگیرند.
وقتی زنی میگوید برای کاری مناسب نیست یا مردی ادعا میکند که هست. ما حرف هر دویشان را باور میکنیم و این را دلیلی بر پایین بودن اعتماد به نفس زنها میپنداریم، هیچ برچسب منفی ای روی رفتار مردان زده نمیشود.
شاید تصور نادرست از رفتار زنان باعث شده از نردبان جمعی سختتر بالا روند.
به قدر کافی زنهای واجد شرایط نداریم
این جمله را زیاد میشنویم زنی که بتواند کار مهم و بزرگ انجام بدهد، نداریم یا حتی چنین زنهایی لازم داریم. در حالی که جامعه ما پر از زنهای صاحب صلاحیت است، زنانی که تحصیلات آکادمیک بالایی دارند و میتوان از تخصص آنها بهره برد.
امروزه در اغلب جوامع، با وجود حضور روزافزون زنان در عرصه اجتماع، متاسفانه جایگاه زنان در جامعه هنوز در امتداد همان وظایفی است که جامعه مردسالار به زن تفویض کـرده است. با توجه به اینکه امروز موفقیـت و پیشـرفت هـر جامعـه در گـرو استفاده از تخصص های موجود در آن است، اما نابرابری های شرایط میان زنان و مـردان در همه عرصه های مختلف جامعه قابل رؤیت است.
علاوه بر فضای جامعه، در تقسیم نیروی انسانی سازمان ها، زنان به حاشیه رانده شده اند و اغلب اوقات پیشرفت آنان برای مدیران ارشد و سایر افراد بی اهمیت تلقی شـده و حتـی گاهی دستیابی آنان به درجه های بالاتر، عجیب و دور از تصور انگاشته می شود، زیرا تصور
غالب این است که آنان باید در حاشیه باشند و هرگز نباید در رأس قرار بگیرنـد.
لذا زنان و مردان درون سازمان، اگرچه ممکن است کارهای مشـابهی را انجـام ندهنـد. امـا زمانی که در مشاغل یکسان قرار می گیرند، مردان سریع تر از زنان جایگاه سازمانی تصاحب کرده و مزایای بیشتری نسبت به زنان دریافت می کنند.
این امر به معنای واقعی، به حاشیه راندن زنان، سـوء اسـتفاده از زنـان و تضـعیف مشـاغل مربوط به زنان را بازنمایی می کند.
پله برقی شیشه ای چیست؟
پله برقی شیشه ای در برگیرنده تمام حاشیه های انتصاب زنان به مشاغل مدیریتی متزلزل و ناامن است. این پدیده بیان می کند، احتمال اینکه انتصاب زنـان در پسـت هـای مـدیریتی بـا شکست مواجه شود، بیش از مردان است و اگـر بخـواهیم ارتبـاطی بـین نحـوه عملکـرد و
جنسیت را در نظر بگیریم، مشخص می شود واحدهایی که زنان مدیریت آن را بر عهده دارند،به طور عمده در بحران قرار دارند.
مدیر ارشد یکی از سازمان های فرهنگی و مهم کشور عقیده دارد:
تفسیر مدیران مرد در خصوص زنان این چنین است که خانم ها در برخورد بـا اربـاب رجوع خیلی احساسی برخورد می کنند، وظیفه اصلی زنان مادر بودن آنهاست، اعتماد به نفس خانم ها از آقایان کمتر است، وظیفه اصلی زنان رسـیدگی بـه امـورات منـزل و همسرداری است.
چنین نگرش قالبی و کلیشه ای تنها به ضرر خانم ها و به نفـع آقایـان تمام می شود، چرا که زنان بیشتر در حاشیه محصور می شوند و هیچ گاه به متن اصـلی تحولات سازمانی خوانده نمی شوند و به تبع آن، زنان از دستیابی به پست های سازمانی باز می مانند و مردان به راحتی می توانند مشاغل و پست های آنهـا را تصـاحب کننـد. در مدتی که به سمت مدیریت منصوب شده بودم، اغلب همکـاران مـرد و حتـی مـدیران مافوق بستر سازمانی را بـرای حضـور و مسـئولیت پـذیری زنان در اداره، مناسـب نمی دانستند. چرا که بر این باور بودند که کـار در پسـت هـای مـدیریتی دارای شـرایط خاص است و نیازمند پذیرفتن مسئولیت سنگین و تحمل سختی اسـت و ایـن امـر از عهده زنان خارج است. علاوه بر موارد فوق، جو سیاسی، فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعه نیز بر ارتقاء آسانسوری آقایان و بازماندن خانم ها از پست هـای مـدیریتی تـاثیرگذار است. تأثیر همراه بودن با دولت در امر انتصابات، هم راستا بـودن انتصـابات بـا اهـداف مدیریت در سطح کلان، من سانی (مشابهت) سیاسی مدیران در انتصابات، و عدم توجه به شایسته سالاری در انتصابات از جمله مواردی هستند که بر کم و کیف دستیابی زنان و مردان به پست های سازمانی کلیدی تاثیر می گذارد.
رایج ترین بهانه ها برای عدم انتصاب زنان در رده های بالای شغلی را با هم مرور کردیم.
در پایان باید گفت؛ تحقق اهداف توسعه اجتماعی و اقتصادی و سیاسی مستلزم استفاده مناسب و بهینـه از منـابع انسـانی است که زنان نیمی از آن را تشکیل می دهند. با این حال زنـان در محـیط هـای کـاری و دراحراز پست های مدیریتی همواره پایین تر از مردان انگاشته شده انـد.
نیاز به عزمی جدی برای شکستن کلیشه های دست و پاگیر بیش از هر زمانی احساس می شود.