نگاه دولت این گونه است که رویه اجرایی صندوقهای بازنشستگی باید بر این اصل باشد که در همه حالات، پول ذخیره شده به فرد یا خانواده او بازگردانده شود؛ درست مانند یک امانت و این لزوم بازنگری سبک و سیاق صندوقهای بازنشستگی را میرساند.
به گزارش عصر زنان، در روزهای اخیر بحثی مطرح شده است، با عنوان حق بازنشستگی و حقوقی که از جانب مادر نیز به فرزند منتقل شود.
در رابطه با این موضوع دو نگاه درباره صندوقهای بازنشستگی، نگاه به اشتغال زنان، ذخیرههای مالی برای آینده زنان و فرزندانشان وجود دارد.
نگاه اول که در واقع دیدگاه دولت نیز است؛ به این میپردازد که چنانچه فردی ذخیرهای مالی برای خودش نزد کسی امانت میگذارد، هم خود و هم فرزندانش از آن مال بهره میبرند. این فرد چه مرد و چه زن باشد، می تواند از آن ذخیره در مواقع لزوم بهره برد و در غیاب او به فرزندانش انتقال یابد.
نگاه دیگری که بعضاً صندوقهای بازنشستگی روی آن تاکید میکنند، بر این اساس استوار است که مبلغ ذخیره شده در این صندوق ها برای پرداخت بیقید و شرط به فرد و فرزندانش نیست و عملکرد این صندوق ها به این شکل است که همه در آن ذخیره مالی دارند و تنها در مواقعی که فرد با چالش و یا حادثهای روبرو گردد و در صورت فوت پدر می تواند به فرزندان منتقل شود. ولیکن در خصوص مادر چنین رویهای وجود ندارد؛ چرا که مادر وظیفهای در قبال تامین هزینه فرزندان ندارد و چنین ادامه میدهند؛ ممکن است مادر از سر لطف و مهربانی درآمد خود را هزینه خانواده کند، ولی مسئولیت در این خصوص بر عهده او نیست. در حالی که چنانچه پدر علیرغم مسئولیتی که در قبال تامین خانواده خود دارد، در صورت عدم تعهد وی میتوان از طریق مراجع قانونی بخشی از اموال پدر به فرزندان انتقال یابد و در مورد مادر چنین قانونی وجود ندارد.
چنانکه گفته شد؛ به نظر میآید دولت با نگاه اول که چه زن و چه مرد هنگامی که مبلغی را ذخیره میکنند، هم خود و هم فرزندانشان میتوانند از آن مبلغ منفعت ببرند، موافق است.
نگاه دولت این گونه است که رویه اجرایی صندوقهای بازنشستگی باید بر این اصل باشد که در همه حالات، پول ذخیره شده به فرد یا خانواده او بازگردانده شود؛ درست مانند یک امانت و این لزوم بازنگری سبک و سیاق صندوقهای بازنشستگی را میرساند.
در حالی که رویه کنونی صندوقهای بازنشستگی مانند بیمهها بر آن است که در صورت حادثه، بیماری و … مبلغی به فرد تعلق میگیرد ولا غیر.
رویه دیگری که در چنین صندوقهایی شاهد آن هستیم؛ این است که آنها از آنجا که مرد را مسئول تامین معاش خانواده میدانند، تنها حامی مرد و در صورت فوت او حامی فرزندانش هستند. ولیکن در قبال زنان، از آنجا که زن را مسئول خانواده نمیدانند، چنین نگرشی ندارند.
استدلال نگاه دوم این است که از آنجا که مرد وظیفه تامین اقتصادی خانواده را دارد؛ در نتیجه امکانات اقتصادی نیز بیشتر باید در اختیار او قرار گیرد و طبیعی است هنگامی که کسی مسئول است، در قبال عدم انجام وظایف خود محکوم میشود و با کسی که مسئولیتی در این زمینه ندارد، متفاوت باشد؛ لذا امکان دسترسی به منابع و امکانات باید در اختیار مردان قرار گیرد.
در حالی که امروز جامعه، نشان دهنده آن است که زن و مرد هر دو به فعالیت اقتصادی میپردازند و در شرایط کنونی همه امکانات مالی زن و مرد در خانواده به مصرف میرسد؛ اما باز هم از عهده نیازهای اولیه زندگی نیز بر نمیآیند؛ چه برسد به اینکه یک نفر چون زن بخواهد همه منابع مالی را برای خود ذخیره کند.
آنچه مبرهن است؛ نیاز به تغییر این دیدگاه که تنها تامین منابع مالی بر عهده مرد است، احساس میشود و لذا بر اساس آن دگرگونیهایی نیز در پرداختهای مالی صندوقهای بازنشستگی نیز باید در نظر گرفته شود.
در پایان میتوان گفت؛ چگونه است که حق مسکن،ایاب و ذهاب،حق اولاد و … به کارمندان مرد و زن بدون در نظر گرفتن جنسیت و بر اساس موقعیت کاری و اجتماعی آنان تعلق میگیرد؛ لذا ضروری به نظر میرسد از آنجا که زنان و مادران بیشترین مسئولیت مراقبت از فرزند را از زمان بارداری بر عهده دارند، آنها را در مسیر مادریشان دلگرم تر سازیم و منابع مالی بیشتری را در اختیار آنها بگذاریم.