ادبیات زن ستیزانه ای در شاهنامه است که غالباً از زبان قهرمانان داستان است و پژوهشگران معتقدند، چنین ادبیاتی باور عمومی موجود در فرهنگ اجتماعی آن زمان را نشان می دهد و نه لزوما عقاید شخصی فردوسی.
به گزارش عصر زنان، شاهنامه اثر فردوسی، حماسهای منظوم، بر حسب دست نوشتههای موجود، دربرگیرنده نزدیک به ۵۰٬۰۰۰ تا ۶۱٬۰۰۰ بیت و یکی از بزرگترین و برجستهترین سرودههای حماسی جهان است که سرایش آن دستآوردِ دستکم سی سال کارِ پیوستهٔ این سخنسرای ایرانی است.
شاهنامه فردوسی حماسه ای بزرگ در ایران و جهان و اثری شناخته شده و مطرح است.
از آنجا که شاهنامه منظومه ای روایی است و شاعر در سرایش آن منابعی در دست داشته است، این مسئله لزوماً نفی کننده وجود سخنان و نظر شخصی شاعر نیست، لکن بهتر به نظر می رسد، اظهارنظرهای مطرح شده در خصوص بازنمایی زنان در شاهنامه فردوسی را به اثر نسبت دهیم نه به صاحب آن.
در شاهنامه ابیات فراوانی به چشم می خورد که در آن نگاه به زن نگاهی منفی است. علاوه بر آن گاه زنان با صفاتی ناپسند، چون مکاری، جادوگری، خیانت و حتی ضعف و زبونی توصیف شده اند.
از طرفی این ادعا که زن در شاهنامه مقامی ارجمند دارد، خیلی از حقیقت به دور نیست. وجود قهرمانان زنی که سیاستمدار، خردمند، سلطان و حتی جنگ آورند و مورد ستایش هستند، نشانی بر این ادعا است.
همان طور که پیش تر گفته شد، ادبیات زن ستیزانه ای در شاهنامه است که غالباً از زبان قهرمانان داستان است و پژوهشگران معتقدند، چنین ادبیاتی باور عمومی موجود در فرهنگ اجتماعی آن زمان را نشان می دهد و نه لزوما عقاید شخصی فردوسی.
شکی نیست که شاهنامه کتابی است مردانه. جلوه گاه پهلوانی و نامآوری مردان. قهرمانان مرد در میدان های رزم هنرنمایی می کنند و با سربلندی می میرند. ولیکن بخشی از فرهنگ مسلط بر جامعه که زن را جنس درجه دوم و در خدمت مرد که اصل انسان تلقی شده است، در شاهنامه به قوت حضور دارد. در چنین فرهنگی جای زن در شبستان است. بیشتر زنان شاهنامه در اندرون می مانند و می میرند و از سوگ آنها هم اثری پیدا نیست.
بدیهی است، شاعر در عصری میزیسته است که فضای حاکم بر تفکرات جامعه الزاماتی را ایجاد میکرد که تخطی از آنها گویی به قیمت رسوایی تمام می شد. پرواضح است، نگاه جامعه به زن نگاهی منفی بوده است. چنانچه شاعر در جاهایی نسبت به زن از دید شخصی خود و نه بر اساس منابع موجود واکنشی منفی داشته است. از این رو چندان غریب و دور از انتظار نیست.
آن چه غریب است، انتظار تفکرات برابر گرایانه زن و مرد از شاعری است که در قرن چهارم هجری در فضای مردسالار می زیسته است.
خلاصه کلام اینکه فردوسی را نه زن ستیز می توان دانست و نه ستایش کننده زن. بلکه شاهنامه را اثری بدانیم که اخص نگاهی منفی به زن داشته است.