بحرانهای اقتصادی همیشه تاثیرات مخربی بر فرودست شدن زنان کارگر داشته است، چرا که همیشه اولین قربانیان از دست دادن مشاغل، همین گروهها هستند، بدون برخورداری از مزایای بیکاری، خدمات درمانی و سالمندی.
به گزارش عصر زنان، سهم بزرگی از نیروی کار را کارگران غیررسمی به خود اختصاص می دهند. دستمزد کم، رده های پایین شغلی و نبود امنیت شغلی از جمله مهم ترین معضلات زنان کارگر است.
اغلب، زنان در روستاها و شهرهای کوچک و بزرگ به عنوان نیروی کار ارزان و بدون قرارداد حقوقی، نامرئی اند و دیده نمی شوند.
لازم به ذکر است، بند ۹ اصل سوم قانون اساسی بر تساوی حقوق زنان و مردان تاکید دارد و دولت موظف به رفع این تبعیض ها است، ولیکن برخی کارفرماها برای اینکه زیر بار تعهدات قانون کار، حقوق زنان متاهل همچون حق عائله مندی و دیگر موارد نروند، بانوان مجرد را استخدام می کنند.
مزد پایین، ساعت کار طولانی در واحدهای کوچک و برخی واحدهای بزرگ سهم زنان کارگر از توسعه است و زنان به دلایل مختلفی با وجود اطلاع در برابر این موارد، کوتاه می آیند.
بخش غیررسمی اقتصاد از بخش های قابل توجه در ایران است. بخشی که همراهی نزدیک و قوی با گستره ی فقر و محرومیت اجتماعی دارد. از مهم ترین ویژگی های اقتصاد غیررسمی، ناامنی شغلی و خروج از شمول حقوقی مندرج در قانون کار است.
پرداختن به بخش غیررسمی اقتصاد به معنای عنایت به عواملی است که در حال واردکردن فشار به گروه های آسیب پذیر جامعه هستند، چون در حال حاضر بخش غیررسمی اقتصاد شامل زنان فقیر، کودکان، افراد ناتوان، گروه های قومی و نژادی یا مهاجرین و مانند آن است.
دگرگونی در ساختار اقتصاد شهری سبب گستردگی بخش خدمات شده است و این دگرگونی با به کارگیری بیشتر زنان در این بخش همراه بوده است.
زمانی که زنان جویای کار، وارد بازار کار می شوند، بخش غیررسمی اقتصاد و مشاغل آن مهمترین گزینه پیش روی آنهاست.
از سوی دیگر بحرانهای اقتصادی نیز همیشه تاثیرات مخربی بر فرودست شدن زنان کارگر داشته است، چرا که همیشه اولین قربانیان از دست دادن مشاغل، همین گروهها هستند، بدون برخورداری از مزایای بیکاری، خدمات درمانی و سالمندی.
زنان گاهی بیشتر از ۱۲ ساعت کار میکنند و ۶۰ درصد حقوق مردان را میگیرند، سیاستی که آنها را به پایینترین سطح معیشتی پیش می راند و برای عبور از چنین مشکلاتی، تن به کارهای کوتاهمدت و پاره وقت با بیشترین ساعت کاری را میدهند.
زنان کارگر در بخش غیر رسمی اقتصاد در سه دسته قرار می گیرند:
دسته اول : کسانی هستند که مرد حضور دارد؛ ولی به دلیـل از کارافتـادگی، اعتیـاد و … قادر به کار کردن یا کسب درآمد برای خانواده نیست و مسئولیت اصلی و سنگین تأمین هزینه های زندگی بر دوش زنان است.
دسته دوم : کسانی هستند که همسر آن هـا فـوت کـرده و یـا طـلاق گرفتـه انـد و هم اکنون جهت کسب درآمد به این گونه مشاغل روی آورده اند.
دسته سوم : کسانی هـستند کـه همـسر دارنـد و همـسر آنهـا اشـتغال دارد، ولـی درآمدش پاسخگـوی هزینـه هـای زنـدگی نیـست و ناچار بـرای جبـران بخـشی از هزینه های خانواده به اشتغال روی آورده اند.
چالش های زنان کارگر
کار زیاد در برابر دستمزد اندک
دستمزد اندک و انتظار کار زیاد از سوی کارفرما از دیگر مسائل و مشکلات مهم زنان کارگر است.
نداشتن سواد کافی کارگران
ازدیگر مشکلات کارگران زن، پایین بودن سواد و آشنا نبودن با حقوق اجتماعی در احقاق حقوق حقه خود در تنظیم قراردادها است.
عدم نظارت دقیق دستگاه های دولتی
این نظارت هـا یـا نبـوده و یـا ایـن کـه به نـدرت صـورت می پذیرد و به همین دلیل زنان کارگر صدایشان به گوش مسئولین ذیربط نمی رسد و
فرایند ضایع شدن حق وحقوق آن ها همچنان ادامه خواهد داشت. زنـانی کـه بـه دلایـل مختلف نظیر ازکارافتادگی همسر، فوت همسر، زندانی بـودن همـسر، فقـر و مـشکلات مالی و … وارد بازار کار شده اند و بنا بر شرایط فوق به گونه ای در معرض آسیب محسوب می شوند و نیازمند حمایت کارآمد از سوی نهادهای مسئول می باشند. در این شرایط نه حمایت های اجتماعی اولیه (پس از به وجود آمدن شرایط دشوار) از آنها صورت می گیرد و نه این امید و فرصت را دارند که پس از ورود به بازار کار، حمایـت و نظارت های کارآمد از سوی نهادهای نظارتی و بازرسی را داشته باشند . شـرایطی کـه امکان آسیب پذیری آنها و بخش مهمی از جمعیت مرتبط با آنها نظیر فرزندان خانواده را هرچه بیشتر تسهیل می کند.
از سوی دیگر به علت نیروی کار زیاد و تقاضای بالا برای کار و موقعیت های شغلی اندک، ابتکار عمل در دستان کارفرمایان است. به این معنا که کارفرما با دستان بازتری می تواند دستمزدها را پایین نگاه داشته و حتی بهره کشی را بالا ببرد که البته همین موضوع هم اتفاق می افتد.
گاهی فقط کافی است، کسی اعتراض کند تا به راحتی جایگزین وی، موقعیت او را اشغال کند.
ناگفته پیداست، ترس از بیکاری، نداشتن حمایت های اجتماعی مناسب، سبب تن دادن به سختی کار و ماندن در شرایط آسیب زا می شود.
بنابر آنچه گفته شد، ما شاهد نوعی بی عدالتی جنسیتی هستیم. نوعی از بی عدالتی اجتماعی که بیشتر در مورددزنان کارگر اعمال می شود که نه قدرت دارند و نه آگاهی لازم برای دفاع از حقوق خود.
با توجه به این که زنان بیشتر تمایل به انجام مشاغل غیررسمی یا پاره وقت دارند، نسبت به حقوق خودآگاهی لازم را نداشته و بیشتر تحت استثمار قرار می گیرند و بدیهی است که به دلیل بی اطلاعی از حقوق خود قادر به مطالبه آنها نیستند. واقعیت این است که در برخی از کشورهای درحال توسعه نظیر ایران، زنان را اغلب به دلیل آن که مطیع ترند و کمتر دردسر ایجاد می کنند،استخدام می نمایند.
پر واضح است که کار، باید درآمدی که شخص بتواند با آن زندگی کند را تأمین نماید و به گونه ای باشد که باعث پیشرفت شخصیت وی شود. در واقع کار باید به گونه ای باشد که نه تنها تأمین کننده زندگی افراد ازلحاظ مادی باشد، بلکه سبب شکوفایی خلاقیت آنان نیز شود.
از این رو، ضرورت تهیه و تدوین الگوی اشتغال بانوان برای صیانت از حقوق آنها احساس می شود.
لاجرم باید نظارت بر محیط های کارگری زنان بیشتر شود تا در نتیجه آن، برخی شیوه های غلط در این حوزه اصلاح شود.
-مهدیه ملک شیخی تحلیلگر مسائل اجتماعی