عصر زنان

پدیده کودکان کار یا تراژدی شهری!

پدیده کودکان کار که امروز تبدیل به تراژدی شهری شده؛ مشکلاتی مانند محرومیت از حق تحصیل، محرومیت از حق بهداشت و سلامت، محروم شدن از بازی و تفریح و بسیاری از حقوق دیگر که چه بسا برای یک زندگی عادی لازم است را سبب شده است و مساله کودکان خیابانی در ایران را از مرحله یک آسیب اجتماعی به سمت بحران ملی سوق می دهد و باید کنترل و ساماندهی شود.

به گزارش عصر زنان، در حالیکه همواره تلاش می گردد تا از حقوق کودکان گفته و نوشته شود؛ اما به راستی این کودکان (بچه های کار) گویی نامرئی هستند و دیده نمی شوند! چراکه طی سال های اخیر به رغم فریاد جهان برای به رسمیت شناختن حقوق کودکان، کودکان کار بیشتری در این حصار نادیدنی و مرموز محصور شده اند.

در حال عبور از جلوی مدرسه ای هستید و کودکی را با لباس مندرس در همان حوالی و در حال کار می بینید، احیانا در نگاه اول با خود فکر می کنید چرا او الان در مدرسه نمی تواند باشد؟! این سناریویی تکراری است که هر روز مانند فیلم از پس چشمانمان عبور می کند.

همچنان بیش از ۱۶۰ میلیون کودک کار در سراسر جهان کار می کنند. در کشور ما ایران نیز آمار و اطلاعات دقیقی از کودکان کار موجود نیست و حتی تا مدت ها وجود آن از سوی برخی مسئولان انکار می شد. آمارهای رسمی در کشور اذعان دارند، ۷۰ هزار کودک کار در ایران زندگی و کار می کنند؛ درحالیکه آمارهای غیررسمی این عدد را تا سه میلیون کودک تخمین می زند.

تصور بیشتر مردم از کودکان خیابانی افراد کوچکی هستند که بدون نظارت و پشتیبانی بزرگسالان در خیابان ها به سر می برند، کودکان خیابانی وجدان مردم را می‌آزارند، در عین حال گاه منافع آن ها را مورد تهدید قرار می دهند. این کودکان هم مورد ترحم هستند و هم خوار شمرده می شوند.

البته تعداد کمی از کودکان خیابانی چنین شرایطی دارند، بیشتر این کودکان دارای خانواده هستند و در خانواده های فقیرشان، آنها می بایست بخشی از بار تامین معاش خانه را بر عهده بگیرند. برخی به عنوان کارگر در کارخانه ها و یا کارگاه های شیشه بری، آجرپزی ، مزارع و خانه ها و … کار می کنند. بسیاری از آنها نیز به کار در خیابان می پردازند مانند فروش خرده ریز، جمع آوری زباله، واکس زدن کفش و … . گروه دیگری از کودکان کار متعلق به قشری هستند که تامین معاش خانواده بر دوش زنان و دختران خانه است و به عنوان فرهنگ آن قوم می توان از آن نام برد.

کودکان کار به دلیل جثه ضعیفشان در مقابل آسیب ها و بیماری های ناشی از کار، آسیب پذیرترند. بر خلاف باور عموم مافیا یا به عبارت بهتر جریان های سازمان یافته ای که با قدرت و نفوذ خود، کودکان را به کار گمارده باشند نیز وجود ندارد و یا بسیار اندک است. برخی از کودکان بصورت انفرادی کار می کنند و عده ای نیز از طریق خانواده یا بستگانشان دسته جمعی فعالیت می کنند؛ البته ممکن است افرادی تعدادی از بچه ها را در یک یا چند چهارراه با اطلاع خانواده ها به کار گمارده باشند.

دردآورتر زمانی است که برخی از این کودکان شرایط خیابان را به موقعیت خانه ترجیح می دهند و تجربه خیابان، آزادی و درآمد در مقایسه با شرایط خانه، مشوقی است که مانع خروج کودکان از خیابان می شود. این گروه کوچک تر به دلیل ضعف جدی در حمایت های خانوادگی بیش از دیگر کودکان کار در معرض خطرهای محیطی قرار می گیرند.

تصور عموم از کودکان کار اساسا متفاوت با واقعیت زندگی بیشتر کودکان و نوجوانانی است که روزهای خود را در خیابان می گذرانند.

پیمان نامه حقوق کودک یک کنوانسیون بین المللی است که حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کودکان را بیان می کند.

ایران نیز از جمله کشورهایی است که در سال ۱۳۷۲ به این پیمان نامه پیوست، البته با این پیش شرط که هرگاه مفاد پیمان نامه با قوانین داخلی کشور و موازین اسلامی تعارض پیدا کند، دولت ایران ملزم به رعایت آن نباشد. این کنوانسیون که مبتنی بر چهار اصل پایه ای است بیان می دارد: هیچ کودکی نباید از تبعیض رنج ببرد. در تصمیم گیری برای کودکان باید منافع شان در اولویت قرار گیرد. آن ها حق حیات داشته و باید رشد کنند. کودکان حق دارند عقاید و نظرات خود را ابراز کنند و مورد توجه قرار گیرند.

البته باید خاطرنشان کرد؛ در ایران آیین نامه ساماندهی کودکان کار و خیابان از سال ها پیش بر زمین مانده و با پاک کردن صورت مسئله روز به روز بر دامنه چنین کودکانی افزوده شده است. در حال حاضر متولی امر کودکان کار و خیابان مشخص نیست و کشورمان فاقد یک نظام مدیریتی جامع در این باره است.

با توجه به آنچه گفته شد؛ گویی دغدغه حقوق کودکان آن چنان که باید در میان برخی مسئولان و نهادها وجود ندارد.

پدیده کودکان کار که امروز تبدیل به تراژدی شهری شده؛ مشکلاتی مانند محرومیت از حق تحصیل، محرومیت از حق بهداشت و سلامت، محروم شدن از بازی و تفریح و بسیاری از حقوق دیگر که چه بسا برای یک زندگی عادی لازم است را سبب شده است و مساله کودکان خیابانی در ایران را از مرحله یک آسیب اجتماعی به سمت بحران ملی سوق می دهد و باید کنترل و ساماندهی شود.

چنانچه بخواهیم ریشه ای به این مسئله نگاه کنیم؛ یکی از علل ایجاد مسایل اجتماعی بی سازمانی اجتماعی است. بر اساس این رویکرد به علت تضاد فرهنگی، ناهنجاری و ، قوانین، نهادها و مناسبات اجتماعی ناموزون می گردد، افراد احساس ناکامی می کنند، کنترل اجتماعی در هم می شکند، لذا چالش های اجتماعی فراوانی، پدیدار می شود. چنین وضعیتی تا حدود زیادی حاصل تغییرات اجتماعی سریع و کنترل نشده ای است که تعادل تمام امور را بر هم می زند.

بدیهی است حل مسائل اجتماعی نیازمند ایجاد مجموعه ای از قوانین کارآمد، روشن و باثبات است تا از سرعت تغییرات اجتماعی کاسته شود و نظام اجتماعی، هماهنگی پیشین خود را بازیابد.

با توجه به شرایط فعلی جامعه، رسیدن به هدف مطلوب حذف کار کودک مقدور نیست و بهترین حالتی که می توان متصور شد کاهش خسارات وارده ناشی از کار بر تن کودکانی است که کودکی خود را می فروشند.

– مهدیه ملک شیخی تحلیل گر مسائل اجتماعی


برچسب ها:
تمام حقوق مادی و معنوی برای پایگاه خبری عصر زنان محفوظ است