متاسفانه مسئلهای که بعضا قبح دارد، آن را پنهان نگاه می دارند، تا به اصطلاح قبح آن شکسته نشود؛ در نتیجه آموزش و مشاوره اجتماعی هم در خصوص این رخداد، تعریف نشده باقی می ماند. در آخر آسیب های ناشی از آن به مراتب شدیدتر و پیچیده تر شده و از زیر پوست جامعه به سطح جامعه آمده، لذا خسران بیشتری را موجب می شود.
به گزارش عصر زنان، «رضا ۱۷ سالش است به جای درس خواندن به فکر کار کردن است تا مجبور نباشد از مادرش پول توجیبی بگیرد».
«مریم می گفت مادرم را سالهاست که ندیدم حتی پدرم را من که کسی را ندارد چه لزومی دارد زندگی کنم».
شاید لازم باشد پای درددل چند کودک طلاق نشسته باشیم تا اندکی متوجه مشکلاتشان شویم.
طلاق همواره یکی از چالشبرانگیزترین مسائل پیش روی جوامع بشری بوده و هست.
کودکان قربانیان اصلی طلاق هستند و در بیشتر موارد پدر و مادر قربانی این بازی را فراموش میکنند. ابتلای کودکان در این مسیر به افسردگی اضطراب و اختلال های روانشناختی و … را نباید نادیده گرفت. در مزیت و مذمت طلاق قرار نیست سخنی بگوییم؛ آنچه در این میان حائز اهمیت است، فرهنگ جدایی ست که به طور قطع نیاز به آموزش و پیگیری دارد. پذیرفتن طلاق در عین تلخی اصولی دارد و به جا نیست که آن را با عصیان و بد اخلاقی محض درباره همه چیز و همه کس اشتباه گرفت.
متاسفانه مسئلهای که بعضا قبح دارد، آن را پنهان نگاه می دارند، تا به اصطلاح قبح آن شکسته نشود؛ در نتیجه آموزش و مشاوره اجتماعی هم در خصوص این رخداد، تعریف نشده باقی می ماند. در آخر آسیب های ناشی از آن به مراتب شدیدتر و پیچیده تر شده و از زیر پوست جامعه به سطح جامعه آمده، لذا خسران بیشتری را موجب می شود. پرواضح است که بحث بعد از طلاق و حقوق کودکان پس از جدایی فراموش شده است. خرد شدن مشکلات خانواده آسیب دیده و تقسیم شدن آن به تعداد و ابعاد بیشتر و سرازیر شدن به سمت جامعه از پیامدهای عدم آگاهی والدین در مورد حقوق کودکان طلاق است. با توجه به اینکه آمار طلاق روز به روز افزایش می یابد و سیاست کشور نیز اندیشه ای برای فرزندان طلاق نمی کند؛ گاهی پدر و مادرها هم خودخواه میشوند و گویی بچه ها را در میان هجوم مصائب و مشکلاتشان گم میکنند. فرشتگان معصومی که روزی به دعوت ما پای به این دنیا گذارده اند، حال بدون حامی و پشتیبان سرگشته و حیران مانند توپی به این سو و آن سو پاس داده میشوند. این کودکان خود را موجودی اضافی می دانند و احساس گناه دارند.
آنچه که امروز در بسیاری از پرونده های طلاق مشاهده می شود، تصمیمات سطحی، عجولانه و غیرمنطقی است که ثمره ای جز نابودی سرنوشت و آینده فرزندان نخواهد داشت.
یکی از مهمترین مسائل در یک پرونده طلاق در میان کشورهای توسعه یافته اطمینان از نگهداری مناسب (عاطفی و مالی) از فرزند یا فرزندان پس از انجام پروسه طلاق است. برنامه های آموزشی درباره تاثیرات منفی جدایی بر روی کودکان و کاهش آثار مخرب آن در سیاست های این گونه کشورها تعریف شده است. پدر و مادر پس از طلاق همچنان حقوق و مسئولیت های شان را در قبال پرورش فرزندان برعهده خواهند داشت. درست است که جدایی آسیب های عاطفی و روانی برای زن و مرد به همراه دارد؛ اما به نظر میرسد جای آموزش های حین طلاق و پس از آن برای جلوگیری از انتقال این درد و رنج به کودک خالی است.
با توجه به اینکه طلاق امری قانونی تلقی می شود، ناگزیر آموزش های بعد از جدایی نیز باید به یک مطالبه ضروری اجتماعی حتی قانون تبدیل شود؛ تا مانع از گسترش آسیب های اجتماعی علیه فرزندان شود. چرا که اثر طلاق در خانواده زودگذر نیست، بلکه در تمامی ابعاد زندگی افراد خانواده تاثیرگذار بوده و تا سالیان دراز همراه افکار آنان خواهد بود.
با اذعان به موضوع و اهمیت طلاق در کشور مراکز محدودی با عنوان مهر خانواده سعی کردهاند گام ابتدایی در خدمت رسانی به فرزندان طلاق بردارند تا در محیطی امن و با حضور مددکاران و مشاورین بهزیستی با والدین ملاقات کنند.
پای صحبت های کودکان طلاق که می نشینیم اعتقاد دارند قربانی انتخاب شده اند که خودشان هیچ نقشی در آن نداشته اند بچه هایی که از بزرگ شدن واهمه دارند! اما قبل از هر چیز بزرگ می شوند … .
– مهدیه ملک شیخی تحلیلگر مسائل اجتماعی