چگونه میتوان برای بی نقص بودن تلاش نکرد، وقتی جامعه به بی نقصی و کمال پاداش میدهد. تا آنجا که زیبا نامیده شدن برای زنان ضروری و شایسته به نظر آید و بالعکس از مردان انتظار بیشتری میرود قوی، تاثیرگذار و شایسته باشند و این انتظارات به یک قرارداد و هنجار تبدیل شده اند که گویی زنان به دنیا زیبایی بدهکارند.
به گزارش عصر زنان، کلینیک رفته رفته شلوغتر میشد؛ متقاضیان زیبایی از هر قشر و سلیقهای در گوشه و کنار سالنی که چندان بزرگ به نظر نمیآمد، در انتظار رسیدن نوبتشان بودند.
صدای اعتراض زنی ۵۰ ساله سکوت فضا را شکست. او ضمن بحث با منشی مطب خواستار ترمیم چند باره چربی تزریق شده به صورتش بود. شکایتش حاکی از آن بود که تغییر فاحشی نکرده و قبل از عمل هم به همین شکل بوده و عکسهای قبل و بعد از تزریقش را ضمیمه ادعایش کرد.
منشی هم با دلخوری آب پاکی را روی دست مشتری ریخت و علاوه بر ذکر عوارض تزریق مجدد زودهنگام، هزینه بار سوم ترمیم را ۴ میلیون تومان رقم زد.
از قضا بیشتر افرادی که به کلینیک مراجعه کرده بودند، با تصور اینکه نتیجهای را که انتظارش را داشتند، دریافت نکردهاند، بار دیگر گاه از مسیرهای دور خود را به آنجا رسانیده بودند.
با نگاه به چهره دیگر مراجعان کلینیک، تردید و دودلی کاملا نمایان بود و باجمله «هرچه پیش آید» خود را تسکین میدادند. در آن میان زنی که منشی کلینیک در حال عکاسی از نماهای مختلف صورتش بود، با خواهش و تمنا خطاب به او از نتیجه کار میپرسید و اینکه اگر چهره ام خوب نشود با این هزینه گزاف، شوهرم مرا بیچاره میکند».
حال پرسشی که مطرح میشود، این است که امروز زنان چه میخواهند؟ چراکه این آمال و آرزوها از استانداردهایی ریشه میگیرد که زنان در همه کارها و کنشهای روزانه خود پیوسته با آنها سروکار دارند. نمیتوانیم با گفتن اینکه این مسائل را نباید دارای اهمیت شمرد، از کنار آن بگذریم و بگوییم زنان باید در جستجوی ارزشهای ماندگارتری در خود باشند، نه در پی زیبایی چهره خود.
پر واضح است در جوامعی که به صورت جنسیتی شکل گرفته، میزان توجه افراد به بدن در میان دو جنس متفاوت است و لذا انتظارات اجتماعی متفاوتی از زن و مرد وجود دارد و سایه چنین توقعات ظاهری درباره زنان بیشتر و جدیتر است، بنابراین زنان نسبت به مردان تحت فشار بیشتری برای توجه به بدن و انطباق با ایده آلهای زیبایی هستند.
در این میان، معیارهای اجتماعی زیبایی، هنجارهایی هستند که زنان ناگزیرند آنها را رعایت کنند. به طور حتم بدن و فرهنگ مقولهای جدانشدنی است، چنانکه همواره بدن زنان با توجه به مد روز بیش از حد کوچک یا بزرگ دانسته شده است و هیچ بعدی از بدن زنان هرگز همان طوری که هست، کاملا مناسب تلقی نگردیده است.
از سوی دیگر، هر یک از افراد جامعه همواره توسط دیگر اعضای آن قضاوت میشوند و همیشه بخشی از این قضاوتها که اساس شکل گیری موقعیتهای اجتماعی هستند، مبتنی بر ظاهر و قیافه بوده است.
با نگاهی به پیرامون خود و کمی پرس و جو در مییابیم، زنان سعی میکنند خود را با استانداردهای زیبایی مطابقت دهند تا در جامعه مورد تبعیض قرار نگیرند و موقعیتهای بهتری را کسب کنند. در واقع گاه زیبایی به عنوان یک الزام پنهان اجتماعی به زنان تحمیل میگردد.
واقعیت این است که تمایل به زیبایی چالش ایجاد نمیکند، بلکه تعاریف جورواجور از زیبایی است که میتواند مشکل آفرین باشد. میل به زیباتر دیده شدن و جذابیت از یک حس درونی نشات میگیرد؛ اما در جوامع امروزی به وسواس زیبایی بدل شده است.
چنانچه در دهههای اخیر قادر بودیم گرایش به جراحیهای زیبایی را با کارکرد زیبایی توجیه کنیم، اما امروزه شاهد گرایش به سمت دستکاریهای عجیب و غریب و ناملموسی هستیم که دیگر با کارکرد زیبایی تعریف نمیشوند.
این را خاطرنشان کنم، آزادی اراده در خصوص این موضوع بسیار شخصی که زیبایی از دید هرکس چگونه باید باشد، امری بدیهی است؛ ولیکن هنجارهای اجتماعی زیبایی را جامعه تعیین میکند نه خود شخص. از سوی دیگر سلایق و انگیزههای زنان در ارتباط متقابل و تنگاتنگ با ساختارها و نهادهای جامعه قرار دارند. بدین ترتیب گزینش جراحیهای زیبایی در چرخهای میان انتخاب فردی و سازوکار اجتماعی گرفتار است.
ناگفته پیداست که ردپای چنین نگرشهای غالب اجتماعی در خصوص زیبایی را میتوان در تصویر سنتی تربیت پسران در شجاع بودن و تربیت دختران در بی عیب و نقص بودن یافت. چگونه میتوان برای بی نقص بودن تلاش نکرد، وقتی جامعه به بی نقصی و کمال پاداش میدهد. تا آنجا که زیبا نامیده شدن برای زنان ضروری و شایسته به نظر آید و بالعکس از مردان انتظار بیشتری میرود قوی، تاثیرگذار و شایسته باشند و این انتظارات به یک قرارداد و هنجار تبدیل شده اند که گویی زنان به دنیا زیبایی بدهکارند.
براساس اعلام آمارهای جهانی در زمینه گسترش انواع جراحیهای زیبایی، ایالات متحده آمریکا، برزیل، کره جنوبی و هند صدرنشین هستند و ایران در رده بیستم جای گرفته است که البته در زمینه جراحی بینی، ایران در جایگاه نخست جهان قرار دارد.
متاسفانه در کشور ما، اطلاعات موثقی از تعداد جراحیهای زیبایی موجود نیست و از آنجا که زیبایی به یک تجارت پولساز در پزشکی تبدیل شده است، بسیاری از افرادی نیز که در این رشته صلاحیت ندارند، مبادرت به مداخلات زیبایی میکنند که به قیمت جان متقاضیان تمام میشود.
در سالهای اخیر کشورهای توسعه یافته کوشیده اند با شکل گیری جنبشهایی نظیر «حس مثبت به بدن» و به چالش کشیدن تصوری که جوامع از یک بدن خوب دارند، به دفاع و پذیرش همه بدنها بپردازند. اگرچه جنبشهایی از این دست شکل گرفته، ولیکن در مقابله با پیام قدرتمند ذهنیت غالب جامعه، که «ما باید از بدن خود شرمسار باشیم» چندان موفق نبوده است.
حال به این بیاندیشیم چنانچه تمام تاثیرات اجتماع و رسانه از ذهن فرد پاک شود، برداشت او از زیبایی چگونه خواهد بود؟
– مهدیه ملک شیخی تحلیلگر مسائل اجتماعی