عصر زنان

به بهانه ۳۰ اردیبهشت "روز ملی جمعیت"

زنان سالمند، جمعیت فراموش شده هستند

روز ملی جمعیت در گوشه و کنار، از جوانی جمعیت و ترفندهای صعودی کردن نرخ آن می شنویم، در حالی که توجه به جوانی جمعیت نباید به قیمت نادیده گرفتن سالمندی باشد.

به گزارش عصر زنان، در حال حاضر کشور ایران مرحله ی انتقال ساختار سنی از جوانی به سالخوردگی را تجربه می کند. با این که تعداد سالخوردگان، سهم ۱۰ درصدی از جمعیت کشور را به خود اختصاص داده است، اما فزونی سرعت رشد جمعیت سالمندان در مقایسه با رشد جمعیت کل کشور و پیش بینی افزایش تعداد و سهم سالخوردگان « جمعیت ۶۰ سال و بالاتر » در سال های آتی، لزوم برنامه ریزی آینده نگر برای کنترل مسائل مربوط به این گروه از جمعیت را توجیه می کند.

این در حالی است که بیش از ۵۰ درصد سالمندان بی سواد هستند. از سویی رشد صعودی سالمندی در کشور ایران نسبت به کشورهای توسعه یافته تر، بیشتر بوده و هر بیست سال جمعیت سالمندی رشدی دوبرابری خواهد داشت. از این رو شواهد حاکی از آن است که در سال ۱۴۲۰ حدود ۲۰میلیون سالمند داریم.

روز ملی جمعیت در گوشه و کنار، از جوانی جمعیت و ترفندهای صعودی کردن نرخ آن می شنویم، در حالی که توجه به جوانی جمعیت نباید به قیمت نادیده گرفتن سالمندی باشد.

صحبت از سالمندان که می شود، حاکمیت، بحران سالمندی را گوشزد می کند، درحالیکه سالمندی بحران نیست، سالمندی رها شده است، در واقع ما سالمندان را نمی بینیم.

آنچه مهم به نظر می رسد؛ اینکه در حال حاضر حدود ۵۰ درصد تخت های بیمارستانی کشور توسط سالمندان استفاده می گردد و از سویی بیشتر مراجعه کنندگان به مطب پزشکان، سالمندان هستند.
حال تصور کنید، با ۱۰ درصد جمعیت سالمندی، وضعیت این گونه است، چنانچه به موعد دوبرابرشدن جمعیت سالمندان برسیم، چه تعداد تخت بیمارستانی برای بهره مند شدن سالمندان موجود است.

زنان و سالخوردگی جمعیت در ایران

در بیش از ۲۵سال گذشته، به ازای هر ۱۰۰ زن سالمند، ۱۱۶ مرد سالمند زندگی می کرد، این درحالی است که در سه سال اخیر، به ازای هر ۱۰۰ زن سالمند، ۹۳ مرد سالمند داریم؛ یعنی سالمندی در ایران زنانه شده است.

زنانه شدن سالمندی از مهم ترین جنبه های پدیده ی سالمندی است. زنانه شدن سالمندی به معنای افزایش سهم زنان سالمند نسبت به مردان سالمند در جمعیت کشوراست.

به طور معمول میزان مرگ ومیر مردان نسبت به زنان بالاتر است. بنابراین تعداد زنانی که به سنین سالمندی می رسند، به مراتب بیش از مردان است.
افزون بر این، به موازات افزایش درصد زنان سالمند، سهم زنان سرپرست خانواده نیز رو به افزایش است.

مطالعات نشان می دهد، مسائل و مشکلات ناشی از سالمندی نیز زنانه است.

زنان بیشتر از مردان تنها زندگی می کنند و از نظر اقتصادی ناتوان تر از مردان هستند و به دلیل مطابق نبودن قوانین با شرایط جدید و مقاومت برخی عناصر فرهنگی در مقابل تغییراتی که زندگی خانوادگی سالمندان را تغییر داده است، شرایط نابرابری بر زندگی زنان سالمند حاکم شده، به شکلی که آن ها را حتی در برآورده ‌کردن نیازهای اولیه ی‌ زندگی مانند مسکن و سرپناه ناتوان کرده است.

پر واضح است؛ به لحاظ سلامت جسمانی، سلامت روانی و سلامت اجتماعی، سالمندان زن نسبت به سالمندان مرد در سطح پایین تری قرار می گیرند.

علیرغم اینکه زنان در مقایسه با مردان کمتر در معرض حوادثی نظیر تصادف قرار می‌گیرند، از این‌رو طول عمر در زنان سالمند بیشتر از مردان است. اما زنان سالمند به‌دلیل سبک زندگی نسبت به مردان از سلامت روان و بهزیستی کمتری برخوردار هستند. آنها همواره مادران و همسرانی بوده اند که کمتر از هر چیز به سلامت خود اهمیت می‌دادند و حال در سالخوردگی با چالش های بسیاری مواجه هستند.

زنان سالمند به‌دلیل دارا نبودن سواد و مهارت از خدمات کمتری برخوردار هستند، زنان در این برهه از زندگی از منبع درآمدی کافی هم برخوردار نیستند و در تأمین هزینه‌های خود به خصوص هزینه‌های بهداشت و درمان با مشکلات بسیار مواجه می‌شوند.

حدود  ۱۰/۴ درصد کل زنان را زنان سالمند ساکن مناطق روستایی و مناطق کم برخوردار تشکیل می‌دهند. این زنان در مقایسه با سایر زنان از خدمات بهداشتی و رفاهی کمتری برخوردار هستند.

در شرایطی که حتی سالمندان بازنشسته که از مستمری ماهانه برخوردار هستند، دغدغه معیشت دارند، سالخوردگان فاقد مستمری ماهانه که از منابع درآمدی کمتر بهره می‌برند، وضعیتی به مراتب دشوارتر را تجربه می‌کنند.

بنابراین هنگامی که تعداد زنان سالمند که کمتر از منابع حمایتی و درآمدی به شکل بیمه و مستمری استفاده می‌کنند، بیشتر شود. در آینده‌ای نه چندان دور این گروه از جامعه را جزو گروه‌های پرخطر و آسیب‌پذیر جامعه مشاهده خواهیم کرد که نه تنها خود در معرض خطر هستند، بلکه جامعه را هم با مشکلات بسیاری مواجه خواهند کرد. در واقع از حالا باید برای آینده چاره اندیشی شود، در غیر این‌صورت دیری نخواهد گذشت که با معضل رها شدن زنان سالمندان در جامعه روبه رو خواهیم بود.

با همه این ها، با وجود وضعیت بد سلامت زنان سالمند و پیش‌بینی زنانه شدن سالمندی در ایران، تاکنون برنامه‌های سالمندی کشور حساس به جنس و جنسیت نبوده است.

همان طور که پیش تر گفته شد؛ سالمندان زن از گروه های «سالمندان در معرض خطر، آسیب‌پذیر» به شمار می‌آیند. بیشتر شاخص‌ها در زنان سالمند، از‌جمله سواد و سواد سلامت، کم‌درآمدی و عدم درآمد، فقر، میزان وابستگی، تنهایی و بی‌همسری، فقدان مسکن، اقامت در خانه سالمندان، عدم پوشش بیمه پایه و بیمه تکمیلی، ناتوانی و بیماری‌های مزمن، مانند بیماری‌های مفصلی، فشار خون، دیابت، آسم، بیماری های مزمن ریه، بیماری‌های قلبی عروقی و آنژین، بیماری‌های پوستی، صرع، سکته مغزی، هر نوع کم‌خونی، کم‌کاری و پرکاری تیروئید به غیر از سکته قلبی، وضعیت نامطلوب‌‌تری نسبت به مردان دارد.

سیمای غالب سالمندی؛ نداشتن مهارت، عدم مشارکت اقتصادی و ناتوانی‌ها و بیماری‌های مزمن است و در زنان سالمند این وضعیت‌ بیشتر مشاهده می‌شود.

اگــر چــه ســالمندی بیمــاری نیســت، امــا حجــم بیمــاری هــا در آن بســیار چشــمگیر اســت.

بر اساس آمار و ارقام، زنان سالمند از وضعیت جسمانی مطلوبی برخوردار نیستند و دوران سالمندی خود را اغلب بــا بیمــاری به ســر می برند. در ایــن شــرایط زنان ســالمند با تحمل بیماری های مختلف از یک ســو و عدم برخــورداری از امکانات بهداشــتی و درمانــی مطلــوب از ســوی دیگــر، دریافــت نامطلوبــی از زندگــی خــود دارند و نوعی ســالمندی مرضــی را تجربــه می کننــد.

تنها زیستن یکی از چالش‌های اساسی زنان سالمند است، چون شانس ازدواج مجدد را ندارند و هنوز تابوی ازدواج زنان سالمند در جامعه شکسته نشده است.

در دوران سالمندی، سالمندان مرد شانس ازدواج دوباره را دارند و کمتر تنها هستند، ولیکن زنان سالمند به دلیل عدم این امکان به لحاظ مسائل فرهنگی مونس تنهایی می شوند.

از سوی دیگر، زنان سالمند بر این باورند که تغییرات اجتماعی، روابط و مناسبات خانوادگی آنها را درهم ریخته و آنها را به لحاظ اجتماعی، کنار گذاشته است. پیچیدگی زندگی شهری باعث شده است تا بسیاری از زنان سالمند، ادغام در فضاهای اجتماعی را مشکل و یا حتی غیر عملی ببینند و بیشتر خود را در فضای خانگی محصور سازند و برخی یک نوع سالمندی مرضی را تجربه می کنند که درقالب مفاهیمی چون حقارت، از دست دادن منزلت، باراضافی بودن و واماندگی بیان می شود.

آنچه مسلم است؛ این که ایران در دو دهه ی آینده جزء کشورهای سالمند محسوب می شود و ضروری ست که سیاست های سالمندی در قالب سند سالمندی در ایران جدی تر گرفته شود.

 

– مهدیه ملک شیخی تحلیلگر مسائل اجتماعی


برچسب ها:, , , , , , ,
تمام حقوق مادی و معنوی برای پایگاه خبری عصر زنان محفوظ است