کلیشه های تبعیض جنسیتی که پیامد انواع نابرابری میان دو جنس هستند؛ به سهم خود به عامل تبعیض میان جنسها بدل میشوند. هرچه کودک کوچک تر باشد، کم تر می تواند در برابر هجوم کلیشه ها ایستادگی کند که او را وا می دارند تا به جنس دیگر صفت ها، امتیازها یا کمبود های سنتی را نسبت دهد و بدین ترتیب کودکان وادار می شوند که صفات قهرمانانه را به پسرها نسبت دهند و دخترها را تحقیر کنند.
به گزارش عصر زنان، زنان در جریان زندگی دشوار و پر قید خود همواره بیش از مردان در معرض محدودیت های گوناگون هستند. دلیل این محدودیت ها را می توان جنسیتی کردن جامعه و تقسیم امور به مردانه و زنانه دانست.
جنسیتی کردن مسائل از همان بدو تولد آغاز می شود. لباس های صورتی برای دختران و آبی برای پسران. در بازی های کودکانه نیز با نوعی تقسیم بندی جنسیتی مواجه هستیم؛ نوع نقشآفرینی پسر بچه ها در بازی های دختران و نوع نقش آفرینی دختران در بازی های پسرانه ما را به وجود تمایز اساسی بین این دو رهنمون می سازد. به معنای دیگر پسران عموماً دختران را در بازیهای خود شرکت نمی دهند، اما در صورتی که شرکت داده شوند همیشه در نقش های فرودست گماشته می شوند.
مسئله این است که این نوع تقسیم بندی در نقش ها و الگوهای رفتاری از کجا، بر اساس چه ساختاری و به چه دلیل به وجود آمده است؟ پرسش هایی از این دست و مجموعه ای از تفاوت های بسیاری که در جوامع به طرز محسوسی در بین زنان و مردان وجود دارد ما را به تامل در چیستی و چگونگی ساختار تمایز موجود وامیدارد. اینکه چرا جامعه نقش ها و انتظارات مختلفی را به زنان و مردان القا میکند و ما چگونه آنها را با همه چالش برانگیزی و نابرابرانه بودن آن می پذیریم و برای رفع آن حرکت جدی و یا کنش قابل توجهی نداریم.
برای روشن تر شدن موضوع بهتر است تعریف ملموسی از جنس و جنسیت و در ادامه هویت جنسیتی در کودکان داشته باشیم. جنس بر مرد یا زن بودن دلالت دارد و جنسیت بر مردانه یا زنانه.
جنس یک صفت منتسب است، زیرا یک فرد زن یا مرد آفریده میشود، اما جنسیت صفتی است که به دست میآید، چرا که افراد آن را می آموزند. بنابراین می توان گفت تفاوت های جنسی جنبه بیولوژیکی و تفاوت های جنسیتی جنبه فرهنگی و اجتماعی دارد.
هویت جنسیتی کودکان در طول زمان رشد، هم زمان با شناخت از خود، توسعه مییابد. این فرآیند از زمان تولد با توجه به تمام تجارب برچسبزنی های جنسی و جامعه پذیری جنسیتی شروع می گردد. در دو سال اول تولد کودکان به طور مداوم در معرض برچسب ها و پیام های جنسی قرار دارند؛ “چه پسر قوی!” “به به چه دختر زیبا و بانمکی” “پسر که گریه نمی کند” “دختر که بلند حرف نمی زند”. بر اساس همین برچسب ها و کلیشه ها دختر و پسر بچه ها به شناختی از مرد بودن و زن بودن خود می رسند. هویت جنسیتی دختران از سن ۷ سالگی تا تقریباً سن بلوغ آنها به صورت جدی شکل می گیرد.
هویت جنسیتی اولین هویتی است که فرد در دوران کودکی با آن آشنا می شود و آن را می آموزد. هویت جنسیتی از طریق رابطه متقابل و کنش با فرد و جامعه شکل میگیرد. تعامل میان افراد و جامعه به واسطه نمادها است که به طریق مختلف از جمله رسانه ها در جامعه شکل گرفته است و به نظام فکری فرد منتقل می شود.
همان گونه که پیش تر گفته شد؛ فرآیند تعریف و القای نقش های جنسیتی از کودکی آغاز می شود. لباسی که به پسرها پوشانده میشود، حتی از نظر رنگ با لباس خواهرانشان متفاوت است. پسر ها گوشواره و گردنبند ندارند. عروسک، اسباب بازی دختران و تفنگ و ماشین، اسباب بازی پسر ها است. خلبانی و مهندسی شغل آینده پسر بچه ها است. پسرها مرد شدهاند و مرد که گریه نمی کند ولی دختر ها مرد نشدهاند و قرار هم نیست مرد شوند پس میتوانند بگریند. وقتی پسر ها در بازی ها یشان از در و دیوار بالا می روند، دخترها خاله بازی می کنند، اگر کودکی از این نقشها عدول کند با واکنش اطرافیان روبرو می شود. نقش های جنسیتی نه فقط از طریق خانواده که در تلویزیون، مدرسه و کتاب قصه ها نیز ارائه می شوند. اما نباید فراموش کرد که گفتمان مردسالار در جامعه غالب است که این نقشهای جنسیتی را تعریف و القا میکند.
انسان ها در دوران کودکی یاد میگیرند که جامعه انتظارات و استاندارد های متفاوتی از دخترها و پسرها دارد.
کلیشه های تبعیض جنسیتی که پیامد انواع نابرابری میان دو جنس هستند؛ به سهم خود به عامل تبعیض میان جنسها بدل میشوند. هرچه کودک کوچک تر باشد، کم تر می تواند در برابر هجوم کلیشه ها ایستادگی کند که او را وا می دارند تا به جنس دیگر صفت ها، امتیازها یا کمبود های سنتی را نسبت دهد و بدین ترتیب کودکان وادار می شوند که صفات قهرمانانه را به پسرها نسبت دهند و دخترها را تحقیر کنند.
به عنوان مثال؛ پسرهای دبستانی نظری کاملاً کلیشه ای درباره خود دارند. قدرت، بازی های خشن، مسابقه های ورزشی، توانایی و شایستگی ( بالا رفتن از درخت، آتش بازی و مانند آنها) را ترجیح می دهند و از اینکه حساب و دیکته شان بهتر از دختر هاست به خود می بالند.
در نظر آنان دختر ها ترسو و بزدل جلوه میکنند و به چیزهای بیهوده میپردازند. عروسک بازی، دوخت و دوز و آشپزی می کنند و مواظب بچه ها هستند.
داشتن معیارها و انتظارات یکسان برای دخترها و پسرها و محول کردن وظایف بدون در نظر گرفتن جنسیت آنها میتواند تأثیر مثبت بسیار زیادی داشته باشد. حتی میتوانید وظایف دخترها و پسرها در خانه را گهگاه با هم عوض کنید. از این گذشته، بیشتر والدین میخواهند فرزندانشان تمام پتانسیل و توانایی خود را تحقق بدهند و کمک به بچهها در درک این موضوع که هویت جنسیتیشان آنها را محدود نمیکند، به تحقق این هدف کمک میکند.
چگونه کودکان را در ریسمان کلیشه ها گرفتار نکنیم
با بزرگتر شدن کودک، همهٔ علایق او از جمله علایقی را که خارج از نقشهای جنسیتی سنتی هستند، تشویق کنید. چه دختری که میخواهد کشتی بگیرد یا پسری که میخواهد در کلاسهای ریتمیک شرکت کند. به فرزند خود فرصت بدهید که چیزهایی را که به او احساس راحتی میدهد کشف کند.
آگاهی خود را افزایش دهیم، حق و حقوق خودمان رو بهتر بشناسیم و به کودکان آموزش دهیم.
از ابتدا این نگاه تربیتی را داشته باشیم که هر کاری که پسرمان می تواند انجام دهد، دخترمان هم می تواند.
شرایط قاعدگی دختران را نشانه ی ضعف یا ناپاکی تصور نکنیم و بدانیم که دنیا به این توانایی زن ها نیاز دارد.
خجالت رو از حیا جدا کنیم و بدانیم افراد چون خطا می کنند، خجالت می کشند، نه چون دختر یا پسر هستند.
حق و حقوق کودکان رو به آنها آموزش دهیم و آن ها رو محترم بشماریم.
دختران را از جنسیت شان بیزار نکنیم.
رنگ ها و اسباب بازی ها را دسته بندی دخترانه، پسرانه نکنیم.
بازی پسران با عروسک را مسخره نکنیم.
والدین کلیشه های جنسیتی خشک کودکان که رفتارها و فرصت های یادگیری شان را محدود می کند، کاهش دهند. مثلا پسری که آشپزی را فعالیتی زنانه می داند، یک مهارت را برای استقلال شخصی از دست می دهد یا دختری که فرصت یادگیری فعالیت های فنی را از خودش دور می کند، در آینده خودش را وابسته به یک مرد می بیند.
با درست و غلط و دختر و پسر، قدرت و آزادی انتخاب و بروز هویت واقعی کودک رو سلب نکنیم.
در انتخاب فراتر از جنسیت عمل کنیم و فقط استعداد و علاقه فرزندان را در نظر بگیریم.
در مورد فضانوردان زن، ریاضی دان های زن، آشپزهای مرد حرف بزنیم. مکانیک های معروف و … را به کودک معرفی کنیم.
در خانه مسئولیت را بدون درنظر گرفتن جنسیت تقسیم کنیم، اجازه دهیم گاهی خودشان مسئولیت ها و وظایفشان راانتخاب کنند.
در خانه کارها رو بدون در نظر گرفتن جنسیت تقسیم کنیم. خرید نان، بیرون بردن زباله ها، آشپزی، نظافت منزل، تعمیر وسایل و …، هیچ کدام از این کارها نیاز به مهارت ویژه ای ندارند که در یک جنس باشد و در جنس دیگر نه.
در آخر باید گفت؛ تبعیض جنسیتی میتواند در سلامت روان افراد تأثیرگذار باشد و بسیاری از اختلالات روانی مثل افسردگی و استرس را ایجاد کند.
– مهدیه ملک شیخی تحلیلگر مسائل اجتماعی