هنوز هم از نگاه عده ای، کار زنان هم خدا، هم خرما را خواستن است. چیزی که ما امروز بیش از هر چیز نیاز داریم، برابری واقعی فرصت هاست؛ یعنی اینکه جامعه آنقدر اساس خود را تغییر دهد تا بتواند نیاز هر دو جنس را برآورده سازد، نه اینکه نوشدارویی توزیع کند که بی تاثیر باشد.
به گزارش عصر زنان، گرچه فعالیت اقتصادی زنان قدمتی به اندازه عمر بشر دارد، اما اشتغال در مفهوم جدید آن که فعالیت اقتصادی مزدی در ساعات معین و خارج از محیط خانه است، بیشتر محصول جهان صنعتی و جایگزین شدن کار در کارخانه ها و ادارات به جای فعالیت های کشاورزی و دامداری است که در کنار خانه و در ساعات انعطاف پذیر، انجام می گرفت.
در زمینه اشتغال زنان و مردان، تفاوتهای فاحشی دیده می شود که نشان از نگرش جامعه به اشتغال زنان است.
هنگامی که زنان به اشتغال روی می آورند به کارهایی می پردازند که با کار های مردان متفاوت است.
مشاغل زنان نسبت به مشاغل مردان دستمزد کمتر و گاه منزلت پایین تری دارد.
مقوله “تخصص” به عنوان راهی برای توجیه تفاوت های موجود میان مشاغل مردان و زنان به کار می رود؛ در حالی که تجربه زنان از کار به لحاظ تفاوت رابطه ایشان با بازار کار با تجربیات مردان متفاوت است.
از طرفی بر اساس دیدگاه جامعه، کار واقعی زنان در عرصه خانگی کم اهمیت شمرده و موجب می شود این کار به جای آنکه واقعی به حساب آید، جزئی از کارکرد طبیعی زنان جلوه کند.
به بیان بهتر؛ زنان مقدار زیادی کار رایگان در خانه انجام می دهند و این پنهان می ماند. چرا که تصور می شود بخشی از کارکرد طبیعی آنهاست. کاری که زنان خانه دار برای بقای خانه و زندگی خود و پرستاری دیگر اعضای خانواده (شوهر، فرزندان، بستگان دیگر) انجام می دهند با آنچه در اقتصاد مزدی انجام می شود، متفاوت است. هر چند شاید همه این خدمات را بشود در بیرون از خانه خریداری کرد، اما در درون خانه این خدمات از روی عشق و وظیفه انجام می شود نه در مقابل دستمزد.
علیرغم اینکه جامعه اصرار دارد به همگان ب قبولاند که بیکاری برای زنان یا دست کم برای بیشتر زنان متاهل مشکلی به حساب نمی آورد؛ از آن جهت تصور بر این است که دستمزد زنان فرعی است و برای خانواده حیاتی به شمار نمی آید و از طرفی شخصیت و منزلت اصلی زن در نقش همسری و مادری است. از این رو بیکاری زنان امری پنهان تلقی می شود. در حالیکه واقعیت بر این امر استوار است که کار و هویت شغلی در زندگی بسیاری از زنان نقش عمده ای بازی می کند و پولی که کسب می کنند، ضروری است.
در هم صحبتی با زنان گفته می شود که چون درآمد مردشان به تنهایی کفاف نیازهای خانواده را نمی کند و از طرفی چون برای استقلالی که به واسطه اشتغال و درآمد شخصی کسب میکنند، ارزش قائلند؛ به کار روی می آورند و این یکی از بی شمار دلایلی می تواند باشد که نشان می دهد، اشتغال در زندگی زنان اساسی است.
به یقین درآمدی که از کار به دست میآید، برای زن مهم است؛ به ویژه برای زنان مجرد، زنان سرپرست خانواده و زنان خانواده های تنگدست این درآمد، زنان را در خانواده از توان اقتصادی بیشتر و پولی که مال خودشان است برخوردار می کند. با مشارکت در اقتصاد خانواده، زنان می توانند از فقر فاصله بگیرند.
در برخی نگرش ها، هم مردان و هم زنان اعتقاد دارند؛ کار برای زن کمتر از مرد اهمیت دارد و مردان به لحاظ وظیفهای که در تامین معاش خانواده دارند باید دستمزد بیشتری دریافت کنند و از امنیت شغلی بیشتری برخوردار باشند. مردان نان آور به حساب میآیند، در صورتی که زنان تیمار داران خانه اند. حال آنکه هیچ دلیل موجهی برای این وضعیت وجود ندارد و کاملا ممکن است که زن و مرد را به یک اندازه در تأمین معاش خانواده و انجام کارهای خانه و بچه داری مسئول دانست.
در حقیقت بسیاری از زنانی که در بیرون از خانه به کار اشتغال دارند؛ فرضیه «جای زن در خانه است» را با تمام وجود خود لمس کرده اند.
حتما شما هم پیرامون خود تناقضات و دیدگاه های متفاوتی را از سوی مردان و زنان جامعه شنیده اید. «دختر خانومی اذعان داشت، هر چیزی بهتر از کار کردن است. خوب مگر نه این که بیشتر زنان عروسی می کنند؟ همه زنان که تمام عمر مثل مردها کار نمی کنند. اینجوری بگم من وقتی شوهر کنم دوست ندارم کار کنم. اصولا به کار کردن زن شوهردار اعتقاد ندارم. خوب چون کار هم که زیاد نیست و باید برای آنهایی که مجبورند برای گذران زندگی کار کنند، جا باز کرد».
شمار مردانی که بر این اعتقادند که زنان با اشتغال، سهم مردان را از بازار کار ربوده اند و در واقع مسبب اصلی بیکاری مردانند؛ کم نیستند. مردان غالباً زنان شاغل و به ویژه متاهل ها را تهدیدی برای شغل و وجه خود در مقام نانآور می دانند و همانطور که گفتیم نظرشان بر این است که شمار کارهای مزدی محدود است و اگر قرار باشد زنان هم کار کنند، بعضی از خانواده ها بدون درآمد می مانند. همچنین تصور می شود، از آنجا که زنان با مزدی کمتر از مردان کار می کنند، سبب پایین آمدن سطح دستمزدها میشوند. از این رو زنان را باید از کارهای مزدی کنار گذاشت یا به حرفه های کم درآمدتر و حرفه های زنانه محدود کرد.
پر واضح است؛ امروزه مرد و زن هر دو نیاز به کار دارند؛ مشروط بر اینکه محل کار برای زنان شرایط لازم را فراهم آورد تا زنان بتوانند هم کار کنند و هم مادران شایسته ای باشند. همان گونه که ما چنین انتظاری را از مردان در قالب مردان شاغل و پدران متعهد داریم.
هنوز هم از نگاه عده ای، کار زنان هم خدا، هم خرما را خواستن است.
چیزی که ما امروز بیش از هر چیز نیاز داریم، برابری واقعی فرصت هاست؛ یعنی اینکه جامعه آنقدر اساس خود را تغییر دهد تا بتواند نیاز هر دو جنس را برآورده سازد، نه اینکه نوشدارویی توزیع کند که بی تاثیر باشد.
سیاست و برنامه های نظام در موضوع «اشتغال زنان» نشان از فقدان عناصر جامعیت، آینده نگری و ضعف مطالعات دینی دارد. از این رو تدوین طرح جامع تفصیلی اشتغال زنان در نظام جمهوری اسلامی که با توجه همزمان به شرایط کنونی و آینده جامعه ما و جامعه جهانی، ویژگی ها و کارآمدی های زنان، آموزه های دینی و اهداف انقلاب اسلامی، ارایه کننده طرحی کلان و جامع و قابل دفاع باشد، ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
– مهدیه ملک شیخی تحلیلگر مسائل اجتماعی