عصر زنان

زنان و الگوی مصرف مطلوب

به طور کلی اصلاح الگوی مصرف به مفهوم نهادینه کردن روش صحیح استفاده از منابع کشور است به‌ گونه‌ای که سبب ارتقای شاخص‌های زندگی مردم و کاهش هزینه‌ها می‌شود و زمینه گسترش عدالت عمومی را فراهم می‌سازد.

به گزارش عصر زنان، در کشور ما مصرف در ابتدا یک مقوله فرهنگی و سپس اقتصادی محسوب می‌شود و بر این اساس اصلاح الگوی مصرف در راستای بازسازی فرهنگ عمومی قرار می‌گیرد. مصرف‌گرایی یکی از ضعف‌های فرهنگی عصر حاضر است؛ به طور قطع، مصرف صحیح به معنای کم مصرف کردن نیست بلکه هدف از آن استفاده درست و بجا از منابع در دسترس است. شاید بتوان گفت مردم جامعه در برخی از موارد زیاد مصرف نمی‌کنند بلکه بد مصرف می‌کنند، به عنوان مثال مصرف لبنیات و ماهی در کشور کمتر از میانگین جهانی است در حالیکه‌ در مصرف نوشابه، شکر و استفاده از مواد آرایشی و… در زمره جوامع پرمصرف قرار می‌گیریم.

از آنجا که زنان نیمی از پیکره اجتماع را تشکیل می‌دهند؛ به خوبی می‌توانند نقطه شروع اصلاح الگوی مصرف باشند و با طرح الگوی مناسب برای مصارف خانگی الگویی فراگیر را در جامعه مطرح کنند. چنانچه زن به عنوان مدیر اقتصادی خانواده رفتار مصرفی‌اش در خانه تغییر کند، نقش بسزایی در تغییر رفتار مصرفی دیگر اعضای خانواده خواهد داشت.

ضرورت توجه به الگوی صحیح مصرف از دو منظر باید مورد توجه قرار گیرد: نخست آنکه افزایش مصرف بهره گیری از منابع بیشتر را به دنبال دارد و زمینه سرمایه گذاری را کاهش می‌دهد، در نتیجه مصرف مازاد بر نیاز و کاهش سرمایه گذاری، فقر و رکود را به دنبال خواهد داشت. نکته دوم این است که منابع در اختیار انسان محدود است و ناگزیر به استفاده بهینه از آن هستیم. از این رو وظیفه الگوی مصرف را می‌توان شناسایی نیازهای واقعی، رعایت اعتدال و صرفه جویی در بهره برداری از امکانات و منابع دانست. در بعد فردی اصلاح الگوی مصرف با تامین نیازها و پرهیز از مصارف غیرضروری فشار روانی بر افراد جامعه را کاهش می‌دهد و در نتیجه آرامش روانی را به دنبال خواهد داشت و از سوی دیگر اصلاح الگوی مصرف از طریق افزایش سرمایه گذاری باعث رشد و شکوفایی اقتصاد می‌گردد.

زندگی در جامعه فناوری زده امروز، تمایل به مصرف گرایی را افزایش داده و این موضوع در جامعه تبدیل به ارزش شده است؛ به نظر می‌رسد برای حل این آسیب ضروری است کارهای فرهنگی گسترده‌ای در کشور انجام گیرد که شروع آن از خانواده است.

چنانچه زن رفتارش مصرف گرایانه باشد، در هر جایگاهی که باشد، حتی اگر نقش مدیریتی رسمی را نیز عهده دار باشد، در درجه اول در خانواده و بعد در اجتماع نوع استفاده از امکانات را خود به خود تعیین می‌کند و بسیار از این حیث که آن فرد چه میزان خودش را مقید بداند که در زندگی‌اش با برنامه‌ریزی کار کند، برخوردش با پدیده‌ها و نحوه بهره‌گیری از منابع چقدر حساب شده است؛ نقش ایشان در انتقال الگوی مصرف اهمیت می‌یابد.

هنگامی که زنان به موارد مذکور توجه کنند ناخودآگاه فرهنگ مصرف بهینه در خانه گسترش می‌یابد و این آموزش‌ها بطور عملی به همسر و فرزندان ارائه می‌شود و سرانجام به بصورت گسترده‌تر در جامعه تسری خواهد یافت‌.

مقایسه میزان مصرف در بخش‌های مختلف با سایر کشورها نشان دهنده وضعیت نامطلوب جامعه ما در بسیاری از زمینه‌هاست. چنانچه آگاهی ما در قالب هر یک از اعضای خانواده که گاه بی‌رویه مصرف می‌کنیم، به میزانی برسد تا هر بار از خود بپرسیم مصرف این مواد و انرژی چه میزان ضروری است و هر مقدار مواد زائد که تولید می‌کنیم یا هر قدر انرژی مصرف می‌کنیم چه اثری بر آینده بشر می‌گذارد و چه هزینه‌ای را بر ما تحمیل می‌کند و از سوی دیگر چنانچه الگوی صحیح مصرف را درست بشناسیم و این الگو را در زندگی خود بکار گیریم، بی شک بسیاری از چالش‌های اقتصادی کشور سامان می‌یابد.

برای تحقق توسعه پایدار لازم است تغییراتی در شیوه زندگی افراد پدید آید و این امر بدون مشارکت فعال، آگاهانه و متعهدانه زنان امکان پذیر نیست.

اصلاح الگوی مصرف مسئله‌ای نیست که تصور گردد چنانکه امروز درباره آن بگوییم، فردا همه چیز درست می‌شود، بلکه ضروری است با برنامه ریزی مدون و راهبردی تمام مراکز آموزشی و فرهنگی در کنار مدیران اقتصادی خانواده به این مسئله و دیگر چالش‌های فرهنگ عمومی که می‌تواند به آسیبی در جامعه تبدیل شود، بپردازند.

نهادهای حمایتی در واقع مکمل نقش زنان در اجرای الگوی مطلوب مصرف در خانواده هستند. یکی از این نهادها، رسانه‌ها و به خصوص صداوسیما است که با آموزش صحیح مصرف و نشر و بازتاب قوانین و مصوبات مربوط به الگوی مصرف به روشنی می‌تواند تاثیر بسزایی در این فرهنگ سازی ایفا کند. با اذعان به اینکه اصلاح الگوی مصرف یک کار همه جانبه است آموزش و پرورش نیز از طریق بازتاب الگوی صحیح مصرف در کتاب‌های درسی و تاکید معلمان بر اهمیت مصرف درست می‌تواند حمایت کننده نقش زنان در اصلاح و بهبود مصرف در خانواده و جامعه باشد.

از سوی دیگر سیاستگذاران فرهنگی با اتخاذ سیاست‌های ناظر به مصرف بهینه به زنان و بهره گیری از پتانسیل آنان برای سیاست گذاری درباره مصرف خانواده، می‌توانند در این راستا کارگشا باشند. نهادهای فرهنگی مانند فرهنگسراها و سراهای محلات با برگزاری کارگاه‌های آموزشی در آگاهی بخشیدن هر چه بیشتر به خانواده‌ها مثمرثمر خواهند بود.

در این میان تولیدکنندگان داخلی به رغم چالش‌های موجود با تولید کالای باکیفیت و ارائه خدمات پس از فروش قابل قبول زمینه ساز ترغیب خانواده‌ها به صرف هزینه جهت خرید کالای داخلی می‌گردند و گام موثری را در فرهنگ سازی مصرف بهینه در جامعه برخواهند داشت.

چنانچه خواهان حرکت به پشتوانه یک برنامه منظم و هدفمند در مسیر تحقق سند چشم انداز توسعه کشور هستیم و در این مسیر صدمات کمتری نیز از تحریم‌های اقتصادی نصیبمان شود؛ ناگزیریم الگوی مصرف مطلوبی برای خانواده ایرانی تهیه و تدوین کنیم و در این برهه زنان به عنوان نیروی فعال جامعه و مدیر برنامه ریز خانه و نیز به عنوان نقش اصلی فرهنگ ساز نسل آینده تاثیر چشم‌گیری در تغییر الگوی مصرف و در نتیجه اقتصاد پویا خواهند داشت.

– مهدیه ملک شیخی تحلیلگر مسائل اجتماعی


برچسب ها:
تمام حقوق مادی و معنوی برای پایگاه خبری عصر زنان محفوظ است